Thursday, July 30, 2009
هیچ فکر میکردید که یک جمله‌ با کمتر از ۱۴۰ حرف بتواند ۵۰٬۰۰۰ دلار برای شما آب بخورد؟ خانم آماندا بونن اخیرا متوجه این موضوع شد٬ اما به شکل بسیار ناخوشایندی. در ماه می٬ این خانم ساکن شیکاگو٬ کاری را کرد که میلیونها کاربر دیگر توئیتر هر روز انجام می دهند. او یک توئیت یک خطی در توئیتر ثبت کرد. به طور مشخص او این جمله را توئیت کرد:

باید به هر حال بیای. کی میگه خوابیدن تو یه آپارتمان نمور و کپک زده برات خوب نیست؟ مشاوران املاک هورایزون که میگن اشکالی تو این قضیه نمی بینن.


بر اساس یک شکایت قضایی که امروز در شیکاگو ثبت شده٬ «خانم بونن با سوء نیت عبارت نادرستی را در سایت توییتر منتشر کرده که با پخش شدن آن در دنیا موجب از بین رفتن اعتبار شرکت مشاوران املاک هورایزون میشود.» لازم به ذکر است که توئیت های خانم بونن در سایت توئیتر٬ توسط ۲۲ نفر دنبال می شود.

اما در سال ۲۰۰۳ مایک مسنیک عبارتی را برای اولین بار به کار برد که تا امروز کاربرد فراوانی یافته است. این عبارت که به «اثر اِستِرایسَند» معروف است٬ به پدیده‌ای اینترنتی گفته میشود که تلاش برای محو یا سانسور اطلاعات منتشر شده روی اینترنت٬ اثر معکوس داده و باعث دیده شدن بیشتر آن شود. به عنوان مثال تلاش برای سانسور یک عکس٬ فیلم٬ پرونده و از این قبیل به جای موفقیت و محو سوژه٬ توجه مضاعفی را به خود جلب کرده و باعث شهرت بیش از حد آن شود.

نام این پدیده از نام هنرپیشه و خواننده‌ی آمریکایی٬ خانم باربارا استرایسند گرفته شده است. در سال ۲۰۰۳ این خانم شکایتی علیه عکاسی به نام کنت اَدلمن ثبت کرد که در آن درخواست ۵۰ میلیون دلار غرامت شده بود. در این درخواست٬ وی از دادگاه خواست تا عکس هوایی که از ویلای وی در سواحل کالیفرنیا گرفته شده٬ از سایت عکاس حذف شود و دلیل آن را نقض حریم خصوصی خود عنوان کرده بود.


این عکس٬ یکی از ۱۲۰۰۰ عکسی بود که عکاس از نوار ساحلی کالیفرنیا گرفته بود. بعد از مطرح شدن این موضوع در رسانه ها٬ در عرض یک ماه٬ این عکس بیش از ۴۲۰٬۰۰۰ بازدید کننده داشت.

منبع: شیکاگو بارتندر (با اندکی دخل و تصرف)
Tuesday, July 28, 2009
This is a translation of a note which someone published yesterday. He claims that he has been in a detention camp in south west of Tehran. Here is his observation:

I am not sure how to begin. Please forgive my typos and grammatical errors because I am in a rush and have to leave soon. It's 12:08 AM July 28, 2009.

Today morning, a few of my friends and I, narrowly escaped from a death camp. I am 21 years old and I was arrested about a month ago. I cannot believe I am free and alive right now. My friend and I were riding a motor bike and filming the street rallies using a cell phone when we got stopped and beaten by Basij militias. A woman tried to save us but she received her share of beatings as well. They pushed us into a van which was full of young people like ourselves, all beaten and bruised. After a while, the van took us to a police station, but we were kind of semi conscious that we did not realized where we were. They lined up every one next to a wall and a big guy counted and picked the even numbers and made two groups. That's when I lost contact with my friend and to this moment, I don't know what has happened to him.

They took my group to a camp called Kahrizak. You won't believe that there were over 200 people in single room, all beaten, bruised and wounded. Moaning and groaning could be heard from every corner. "What are they going to do with us? They might send us to a court or prison or something. I am pretty sure that could be better than this." I whispered to myself. There were no room to sit. All the walls were stained with blood.

I was thinking about my friend when I heard some guys crying. Apparently someone died as a result of excessive bleeding. Though, no one could move whereas we were all stuffed into a small room. At that moment, the guards came into the room and broke all the light bulbs and in the absolute darkness started to beat us with batons. They beat anyone who was the closest to them. They beat us for about half an hour and some people went into coma or maybe died.

Later they came back and lighted some flashlights into our faces and said "If you make noises, we will stick these batons up your asses." I couldn't believe what I was seeing. Maybe it was a nightmare. A guy called Suddeque, who apparently was their boss, took the body of a dead or unconscious man and leaned him against the wall and lighted his face with the flashlight. "We have been ordered to kill you all. You must be lucky not to die like this son of a bitch. Until the morning, if you die, you die and if you don't . . ." He said calmly. "You are blasphemists. Do you know what does that mean?" He added. Then he grasped into the hair of a teen-aged boy and asked him "Tell them what does that mean". "I don't know" the boy replied. "Oh yeah you damn do. Tell them, tell them what it means." he said while he was beating the boy. They boy went unconscious after a while. "It means devil, it means wrong doing. That's what it means." He shouted.

We lost 4 more guys in the next few hours. "You got no tooth brush, no toilets, no nothing here. Do whatever you want to do right here. Do you freaking understand?" He shouted again. Everyone there was suffering in some way. Broken hand or leg, swollen eyes, bruised body, open wounds but because of absolute darkness, we couldn't see anything. Later on, they gave us with some dry bread which we gobbled eagerly. After a few days, they released us because of the space problem they had. They had no room for more people, so they released some. I called my family using a stranger's cell phone and they picked me up on the street.

Here are the names of some people who died in there:

Hassan Shaouri (Student)
Reza Fatahi (Student)
Milad (No family name) The one who took him out first night.
Morteza Salah-shour
Morad Aquasi
Mohsen Entezami.

source: Click here
Thursday, July 16, 2009
دیروز در خبرها آمده بود که روسیه مجددا اعلام کرده در ساخت نیروگاه بوشهر تاخیرهای تازه ای وجود خواهد داشت.


فکر می کنم اگر با این همه پولی که تا حالا به روسها داده ایم٬ نان بربری خریده بودیم و یک میلیون نفر را می گذاشتیم بربری بخورند و ژنراتور را با رکاب زدن بچرخانند٬ الان می توانستیم برق خاورمیانه را تامین کنیم.
Monday, July 13, 2009
مواد لازم:
۱- واژه های ته مانده‌ی بو گرفته باقی مانده از کمونیزم از ۱۰۰ سال پیش(نظیر «پرولتاریا» و «بورژوآ»): دو چارک
۲- زباله های متعفن اسلامی جامانده از هزار و چهارصد سال پیش: نیم من
۳- دروغ و فحش و فضیحت: ۱۵ کانتینر (در حد کامیون ۱۸ چرخ)
۴- کلمات بی معنی و دهن پر کن و مخاطب خر فرض کن نظیر «دماگوژ»٬ «آرشیتکتیزم»(؟)٬ پاتریمونیال‌: ۶۵ کیلوگرم
۵- کلمات مردم فریب به میزان لازم
۶- «ا.ن»: یک تپه


طرز تهیه:
ابتدا کف قابلمه را با کلمات دهن پر کن بپوشانید و روی اجاق بگذارید تا کاملا داغ شود. سپس ته مانده های بو گرفته‌ی کمونیزم نظیر «پرولتاریا»٬ «بورژوآ» و غیره را با کلمات مردم فریب نظیر «مبارز»٬ «زحمت کش»٬ «ملت شریف»٬ «محروم» و از این قبیل تفت می دهیم تا اندکی از بوی گند آن کاسته شود. سپس زباله های متعفن اسلامی را به این معجون اضافه می کنیم و روی حرارت ملایم اجاق می گذاریم تا کلمات مردم فریب به طور کامل در خورش جا بیافتد. مقاله‌ی شما آماده است. در هنگام سِرو کردن می توانید به مقدار لازم آن را با فحش و فضیحت به دیگران (مهم نیست چه کسی) تزيین کنید. این آش بعد از مصرف به صورت یک تپه «ا.ن» از شما خارج خواهد شد.

آش استفراغ شما آماده است! نوش جان!
Friday, July 10, 2009
گوگل رسما شرکای خود در اجرای پروژه‌ی سیستم عامل کروم را معرفی کرد.


فروشندگان سخت افزاری که تمایل خود را برای همکاری با گوگل در این طرح اعلام کرده اند عبارتند از: ایسر(Acer)٬ ایسوس(Asus)٬ فری اسکِیل (Freescale) ٬ کوآلکام (Qualcomm)٬ تگزاس اینسترومنتس (Texas Instruments)٬ هیولیت پَکارد یا اچ پی (Hewlett-Packard)٬ توشیبا (Toshiba) و لنوو (Lenovo). همچنین نام «اَدوبی» (Adobe) نیز به عنوان یک شریک نرم افزاری٬ احتمالا برای تکنولوژی های فلش (Flash) و ایر (Air) از سوی گوگل اعلام شده است. به گفته‌ی گوگل٬ نخستین ماشینهای مجهز به سیستم عامل گوگل در نیمه‌ی دوم سال ۲۰۱۰ به بازار خواهند آمد.

این سیستم عامل در وحله‌ی اول روی ماشین های مبتنی بر x86 و ARM با هسته‌ای لینوکسی و نمایی پنجره شکل عرضه خواهد شد. در وبلاگ گوگل٬ این شرکت روی کدباز و مجانی بودن این سیستم عامل تاکید کرده است.

منبع
Thursday, July 9, 2009
فرید زکریا نویسنده و تحلیلگر روابط خارجی و مجری برنامه‌ی «فرید زکریا٬ جی پی اس» در روزهای یکشنبه (ساعت ۱ و ۵ بعدازظهر به وقت ساحل شرقی آمریکا) از شبکه سی ان ان است.


سی ان ان - نتیجه‌ی احتمالی این وقایع را چه می بینید؟
فرید زکریا - شرایط هنوز بسیار سیال است. رقیب اصلی یعنی میرحسین موسوی و رئیس جمهور پیشین٬ محمد خاتمی٬ هنوز دولت را به خاطر تقلب در انتخابات سرزنش می کنند. این رویداد٬ شکافی غیرمعمول را در بالاترین سطح این نظام نشان می دهد. اما محتمل ترین نتیجه٬ این است که رژیم قادر به برقراری مجدد آرامش خواهد بود.

اما٬ این رژیم با از دست دادن ویترین اسلامی و دموکراسی خود٬ که برایش اهمیت زیادی داشت٬ تبدیل به یک دیکتاتوری عریان شده است.

سی ان ان - اما آیا برنامه‌ی هسته ای ادامه پیدا خواهد کرد؟
فرید - دقیقا! ما هنوز این مشکل را با ایران داریم و باید یک استراتژی برای مقابله با این موضوع داشته باشیم. موضوع هسته ای کماکان ادامه پیدا خواهد کرد و مذاکره نکردن٬ منجر به توقف آن نخواهد شد.

از طرف دیگر٬ اینکه وانمود کنیم اتفاقی در ایران نیافتاده٬ نیز اشتباه به نظر میرسد. این کار٬ در واقع نادیده گرفتن دوپاره شدن حاکمیت در ایران است.

سی ان ان - پس چه باید کرد؟
فرید - نظر من این است که کاری نباید کرد. حرکت نکردن در این وضعیت می تواند یک استراتژی باشد. پنج قدرت اصلی شورای امنیت٬ به همراه آلمان٬ پیشنهاد بسیار سخاوتمندانه ای به ایران برای از سرگیری مذاکرات هسته ای ارائه کرده اند. هنوز پاسخی از ایران دریافت نشده و توپ در زمین آنهاست. تا زمان دریافت پاسخ از آنها٬ غرب باید به یارگیری برای اتخاذ تحریمهای سخت تر و منزوی تر کردن ایران بپردازد. تا زمان دریافت پاسخ از تهران٬ دلیلی برای ورود آمریکا یا دیگران به ماجرا نیست.

سی ان ان - آیا این روش برخورد٬ به خاطر در موضع ضعف بودن ماست و این حقیقت که انتخابهای بسیار محدودی داریم؟
فرید - در واقع خیر٬ چرا که در حالی که به نظر میرسد غرب انتخابهای بسیار محدودی دارد٬ واقعیت این است که ایران انتخابهای بسیار محدودتری دارد. اقتصاد ایران در شرایط بدی به سر می برد٬ رژیم با بزرگترین چالش از زمان تاسیس خود روبروست و متحدان آن در لبنان و عراق و جاهای دیگر عملکردی پایین تر از انتظار دارند. باید اجازه بدهیم رهبر انقلاب و احمدی نژاد تصمیم بگیرند که چه کار می توانند بکنند. گذر زمان به نفع آنها نیست.

سی ان ان - حمله‌ی نظامی چطور؟
فرید - در حالیکه ما داخل ایران را دیده ایم٬ حمله‌ی نظامی به ایران٬ کاری بسیار غیرمعمول خواهد بود٬ چرا که این کار به معنی بمباران کردن ایرانیان است. موسوی و یارانش٬ راهی کم هزینه تر برای روبرو شدن با غرب می خواهند٬ همین طور بسیاری از بزرگان نظام. موسوی بارها به سیاست تهاجمی احمدی نژاد حمله کرد. بنابراین در این وضعیت٬ پاسخ به این سوال که «آیا افراد میانه رو در داخل ایران یافت میشوند؟» این است که «بله! و تعداد آنها به میلیونها میرسد.»

منبع: سی ان ان
Thursday, July 2, 2009
جان بولتون (نماینده‌ی آمریکا در سازمان ملل در زمان ریاست جمهوری جرج بوش - مترجم) اخیرا مقاله‌ی مهمی در واشینگتن پست نوشته که بخشی از آن به قرار زیر است:

کسانی که با دستیابی ایران به سلاح هسته ای مخالفند٬ در حال روبرو شدن با تنها انتخاب پیش رویشان یعنی حمله‌ی نظامی به تاسیسات نظامی هسته ای ایران هستند. شورش های اخیر در ایران نیز٬ موجب میشود که بتوان با اجیر کردن گروههای دیپلماسی در داخل ایران٬ برای مردم توضیح داد که چنین حملاتی برای مقابله با رژیم ایران است نه مردم ایران. البته این موضوع همیشه درست بوده اما این موضوع وقتی بیشتر اهمیت پیدا می کند که بدانیم شکاف بین مردم و رژیم اسلامی هرگز تا این اندازه روشن و عمیق نبوده است. عملیات نظامی برای از بین بردن برنامه‌ی هسته ای ایران٬ و هدف نهایی یعنی تغییر رژیم باید بی وقفه ادامه پیدا کند.


جان بولتون

بولتون کسانی که معتقد به راه حل سیاسی برای تعامل با ایران هستند را به استهزا می کشد و آنان را «سرسپرده‌ی الهی» به چنین راهکاری می داند٬ در حالیکه او مطمئن است چنین راهکاری به سرانجام مناسبی منتهی نمیشود. رابرت فارلی و متیو ایگلسیاس هر دو شبهاتی بر موثر بودن این راهکار در مقابل ایران٬ مخصوصا بعد از سرکوب شورش های داخلی٬ وارد کرده اند٬ اما اظهار کرده اند که این به این معنی نیست که بمباران کردن ایران هم لزوما تامین کننده‌ی منافع آمریکاست٬ آن هم با وجود درگیری آمریکا در عراق و ویرانی های عظیمی که بمباران ها در پی خواهند داشت. در عین حال بمباران ایران حتی منظور آمریکا را هم برآورده نخواهد کرد. بمباران ناقص این تاسیسات٬ پیامدهای مخربی هم برای مردم ایران و هم برای روابط آمریکا در منطقه در پی خواهد داشت و مشروعیت رژیمی را که در حال تقلا برای حفظ آن است٬ تحکیم خواهد کرد.

در ضمن٬ «سرسپرده‌ی الهی» می تواند توصیف کننده بولتون نیز باشد که سالهاست از بمباران ایران حمایت می کند. به همین دلیل بسیار مشکل است که اظهارات او مبنی بر اینکه «اینک» زمان مناسبی برای این کار است٬ را جدی گرفت. اما حداقل ماجرا این است که می توان یک بند دیگر به برنامه های حزب جمهوری خواه اضافه کرد. برنامه ای که در طی سالیان گذشته تنها محدود به «کاهش مالیات» بوده است. بنابراین از این پس برنامه‌ی حزب جمهوری خواه از قرار زیر است:
۱- کاهش مالیات ها
۲- بمباران ایران

منبع: وبلاگ Tapped