tag:blogger.com,1999:blog-1778541955089493042024-03-13T05:59:04.538-07:00كودن با استعدادTalented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.comBlogger121125tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-50066115974633052692012-08-08T12:01:00.001-07:002012-08-08T12:01:38.895-07:00طرز تهیهی نقد سیاسی به مستند "از تهران تا قاهره"<center><img src="http://4.bp.blogspot.com/-pE5v9HwMuso/UCK2p_s05mI/AAAAAAAAAl0/cOtoaNeQOHU/s1600/1.jpg" /></center>
مواد لازم:
نویسندهی الو شفتالوی چپول٬ بنی صدری٬ توده ای٬ خط امامی٬ اصلاح طلب مسلط به تفت دادن اباطیل: یک فروند (سبک مسعود بهنودی طعم و مزهی مهمل تری به نقد شما میدهد و شدیدا توصیه میشود.)
تروریست اعدامی/زندانی شدهی زمان شاه: دو یا سه عدد درشت. مخالفت شما با حاکمیت جومبولی عَسلامی (دقت کنید٬ فقط حکومت٬ نه نظام): دو عدد.
مقایسهی مستند از تهران تا قاهره با پروپاگاندای جومبولی عَسلامی: یک پاراگراف.
جنایتکار نامیدن شاه و فرح و رضا پهلوی و نظافتچی کاخ نیاوران و یادآوری جنایات آنها به امت همیشه در صحنه: ۱۵۳ کلمه.
اظهار فضل در باب چگونگی ساخت مستند و چگونگی فیلم برداری و نورپردازی و نودال و امپکس و نحوهی تاثیر آن بر مخاطب: صد گرم.
پند و اندرز تاریخی: سه حبه.
آب: یک شیلنگ.
چس ناله و مرثیه خوانی٬ توصیف شکنجه های ساواک از قبیل ناخن کشیدن٬ اعدام٬ قپانی آویزان کردن و نمک و فلفل و ادویه: به میزان کافی.
طرز تهیه: ابتدا چپول ها و تروریست های کشته و زندانی شده در زمان شاه را با آب شستشو داده تا تمامی کثافات انها پاک شود. دقت کنید که این تروریست ها مثل سیرابی هستند و هر چه لابلای آنها را بشویید٬ ممکن است باز هم کثافت در لایه های آنها باقی بماند و موجب طعم بد نقد شما شود٬ بنابراین در شستن دقت لازم را مبذول بفرمایید.
سپس به فرد مزبور ادویه زده و آن را با اندکی چس ناله و مرثیه خوانی تفت بدهید. مرحلهی بعدی بسیار حائز اهمیت است. در این مرحله باید بلافاصله اعلام نفرت و انزجار از جومبولی عَسلامی را به قابلمه اضافه کنید٬ در غیر اینصورت نقد شما طعم نقد های کیهان جومبولی عَسلامی را خواهد گرفت. البته اندازه را هم نگاه دارید و از اسراف بپرهیزید.
سپس اطلاعات نداشتهی خود از میزانسن و موسیقی متن و نودال و امپکس را به مخلوط اضافه کنید و روی شعلهی ملایم هم بزنید تا ته نگیرد. در این مرحلهی چپول یا مبارز مورد نظر را از مخلوط بیرون آورده و روی تخته قطعه قطعه کرده و ناخنش را بکشید٬ به آن نمک بزنید و با دستبند قپانی آن را آویزان کنید تا دل مخاطب هر چه بیشتر به رحم بیاید. حتی می توانید فرزندان و خانوادهی او را نیز به مخلوط اضافه کنید. دقت کنید که چپول یا تروریست در حال طبخ اگر در مخلوط شما حضور نمیداشت و در زمان شاه زندانی نمیشد٬ در زمان سرآشپز خمینی و دستیارش میرحسین به ساندویچ «چیز» برگر تبدیل میشد. بنابراین با بی رحمی تمام چس ناله سردهید و تا می توانید به آن نمک و فلفل و ادویه بزنید تا حسابی سوزناک شود. سپس چپول مزبور را به مخلوط بازگردانده و آب را تا جایی که ادیتور اجازه می دهد٬ با شیلنگ به مخلوط بیفزایید. در این مرحله چس ناله و مرثیه سرایی باقیمانده را اندک اندک به مخلوط اضافه کنید و روی شعلهی ملایم هم بزنید تا ته نگیرد. نقد شما آماده است. پند و اندرز تاریخی را هم به عنوان تزيین روی آن بچینید و آنرا به روزآنلاین٬ گویا نیوز یا آیت الله بی بی سی یا یک سایت در پیت دیگر ارسال کنیدTalented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com5tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-12006880303481456412011-12-13T05:51:00.000-08:002011-12-13T07:41:44.875-08:00نه فیلم باورنکردنی که بر اساس واقعیت ساخته شدن - قسمت دوم: شرلوک هُلمزقسمت دوم٬ <a href="http://www.imdb.com/title/tt0988045/" target="_blank">شرلوک هُلمز</a><br /><br />داستان فیلم<br /><br />دو چیز در مورد شرلوک هُلمز نشون میده که این شخصیت کاملا ساختهی ذهن نویسندهس و چنین شخصیتی نمیتونه وجود خارجی داشته باشه:<br />۱- مهارت تقریبا معجزه آسای او در حل معماهای جنایی از قبیل تشخیص قد٬ وزن٬ سن و محل اقامت مجرم با تنها یک نگاه به یک لکهی خون روی فرش<br />۲- این واقعیت که او پلیس نیست٬ اما اجازهی کار روی پرونده های جنایی رو داره. چرا؟ چون کارش خیلی درسته!<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/-L4BafHMAaZk/TudidSHoe2I/AAAAAAAAAj8/7k6crWgFIoI/s400/4.jpg"><br />ببین داداش٬ بحث نکن٬ کلاه من قشنگ تره</center><br /><br />موضوع دومی چیزیه که احتمالا خیلی ها تا موقعی که داستانهای شرلوک هُلمز رو نخونده باشن نمی دونن. هُلمز برای پلیس کار نمی کرد٬ او کارت شناسایی پلیس نداشت و نمی تونست کسی رو دستگیر کنه. توی داستان٬ مردم او رو به عنوان کارآگاه خصوصی استخدام می کنن و اسکاتلند یارد هم او رو برای کار روی پرونده های خیلی پیچیده دعوت میکرد.<br /><br />اما واقعیت:<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/-PWVWdD4A284/Tudic6KhAYI/AAAAAAAAAj0/m-zLLorU_U0/s400/3.jpg"></center><br /><br />با <a href="http://en.wikipedia.org/wikhttp://www.blogger.com/img/blank.gifi/Eug%C3%A8ne_Fran%C3%A7ois_Vidocq" target="_blank">یوجین فرانکوآ ویدوک</a> آشنا بشید. شخصی که <a href="http://www.trutv.com/library/crime/gangsters_outlaws/cops_others/vidocq/1.html" target="_blank">جرم شناسی مدرن رو اختراع کرد</a>٬ ایشون ضمنا اولین کاراگاه خصوصی دنیا هم بودن. قبل از اینکه آزمایشگاه های تشخیص جرم به وجود بیان٬ ایشون توی لابراتوار خودش٬ مواد شیمیایی ای ساخته بود که می تونست مدارک جعلی رو باهاش شناسایی کنه٬ و تکنیک تهیهی کپی گچی از اثر کفش بر روی خاک هم از ابداعات ایشونه. حتی ادعا شده ایشون با مطالعه روی گلوله های یافت شده در بدن قربانیان٬ می تونست با دقت خوبی اسلحه ای رو که اون گلوله رو شلیک کرده تعیین کنه. محض اطلاع٬ علم بالستیک که دقیقا همین کار رو می کنه٬ دهها سال بعد پا به عرصهی وجود گذاشت.<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/--yoOothFf8c/Tudickl3tnI/AAAAAAAAAjk/eZbyB4dk6fw/s400/2.jpg"></center><br /><br />او اولین «بانک اطلاعاتی» مجرمین رو درست کرد و سبک کار هر کدوم رو روی برگه هایی به ترتیب ثبت میکرد. البته فکر نکنین اون خیلی به این اطلاعات طبقه بندی شده احتیاج داشت٬ نه٬ ایشون تمام این اطلاعات رو به محض دیدن٬ حفظ میکرد. او تمام مجرمینی رو که حتی یکبار دیده بود٬ به خاطر میسپرد.<br /><br />حالا ربط این آقا به شرلوک هُلمز چیه؟ بر اساس گزارش پلیس٬ ایشون با حضور در صحنهی یک دزدی نگاهی به آسیب وارد شده به در میندازه و درجا به پلیس میگه که دزدی کار کیه و حدسش هم البته کاملا درست بود.<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/-ulQ4IZI-Cyg/Tudidaha9MI/AAAAAAAAAkI/5skr9292ZmA/s400/5.jpg"></center><br /><br /><br />از همه بامزه تر اینه که چطور ایشون چنین شغلی برای خودش دست و پا می کنه. این درسته که ایشون تمام دوران بزرگسالی اش رو مشغول مطالعهی جرم و جنایت بود. اما طرف دیگهی ماجرا اینه که ایشون خودش یه مجرم بود. این شخص در ۳۴ سالگی خودش رو پشت میله های زندان دید و قبول کرد که به عنوان خبرچین برای پلیس کار کنه و پلیس هم موافقت کرد که آزادی زودتر از موعد او رو به عنوان فرار از زندان گزارش کنه. حالا با تمام این جزئیات٬ میتونید کسی غیر از رابرت داونی جونیور رو با اون هیبت کول و ریلکس تصور کنین که نقش ایشون رو بازی کنه؟<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/-9fWBKooC4j8/Tudicqnt5YI/AAAAAAAAAjY/tlojFz6cd0I/s400/1.jpg"><br />ظاهرا فیلم بسیار دقیقتر از چیزی که مردم فکر می کنن٬ ساخته شده!</center><br /><br />ویدوک بعد از آزادی از زندان٬ برای خودش تیمی از کارآگاهان مخفی رو تشکیل میده که اکثرشون خلافکارهای باسابقه٬ مثل خودش بودن و شروع به باز کردن گره از پرونده های جنایی٬ به سبک هُلمز می کنه. در واقع میشه گفت او با اینکار٬ انقلابی در مفهوم پلیس مخفی ایجاد کرد. در سال ۱۸۱۷ او و تیمش سالی ۸۰۰ پروندهی جنایی رو حل و فصل می کردن (مقایسه کنین با جناب هُلمز که سالی ۱۰-۱۲ تا پرونده بییشتر حل نمیکرد!) اینجا بود که پلیسها کف و خون قاطی کردن چون هم ویدوک کارش رو خیلی خوب انجام میداد٬ هم باعث میشد نیروی رسمی پلیس به شکل یه مشت آدم بیعرضه دیده بشه و به همین دلیل٬ ویدوک و تیمش رسما به نیروی پلیس ملحق و حقوق بگیر پلیس شدن. البته او باز هم به صورت خصوصی برای خودش به کار ادامه داد و در سال ۱۸۳۳ نخستین آژانس خصوصی کارآگاهی رو تاسیس کرد.<br /><br />امروزه٬ میراث او «<a href="http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=129032377" target="_blank">انجمن ویدوک</a>» کماکان به کار مشغوله و عده ای جرم شناس در ساعات فراغت خودشون دور هم جمع میشن و پرونده های پیچیده رو محض تفریح حل می کنن. یک پروندهی قتل که در سال ۱۹۸۴ اتفاق افتاده بود و ۱۴ سال حل نشده بود٬ به این گروه سپرده شد و ۱۶ ماه بعد قاتل به حبس ابد محکوم شد.<br /><br />منابع<br /><a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Eug%C3%A8ne_Fran%C3%A7ois_Vidocq">یک</a><br /><a href="http://www.cracked.com/article_19178_9-absurd-movie-premises-that-actually-happened.html">دو</a><br /><br />مطالب مرتبط: <a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2011/07/9-absurd-movie-premises-that-happened.html" target="_blank">نه فیلم باورنکردنی که بر اساس واقعیت ساخته شدن - قسمت اول: راکی</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-66277658115276819792011-07-15T11:03:00.000-07:002011-12-13T07:41:20.267-08:00نه فیلم باورنکردنی که بر اساس واقعیت ساخته شدن - قسمت اول: راکی<ul><li><span style="font-weight:bold;">قسمت اول: راکی</span></li></ul><br /><center><img style="cursor:pointer; cursor:hand;width: 400px; height: 133px;" src="http://2.bp.blogspot.com/-kA9NykMu_yw/TiCN6L6v6_I/AAAAAAAAAi0/TseppAsZgCA/s1600/56300.jpg" /></center><br /><br />حتی یک فیلم یا سریال خوب تلویزیونی هم چیزی نیس به جز یه شخصیت مسخره که همهی قوانین زندگی واقعی رو به فاک میده٬ نابغه ای که زیادی باهوشه٬ زیادی باحاله و کسیه که همهی قوانینو میشکنه اما هیچ وقتم برا اینکارش تنبیه نمیشه.<br /><br />اما میدونین غیر از تو فیلما٬ کجا میشه چنین شخصیت هایی رو پیدا کرد؟ هه هه هه . . . بله٬ تو زندگی واقعی.<br /><br />این قسمت: راکی<br />داستان فیلم<br />همهی ما سیلوستر استالونه رو به عنوان یه ماشین آدمکشی شکست ناپذیر با نیشخندی روی لباش میشناسیم. برا همینم یادمون میره که کل قصیهی راکی راجع به یک جوون داغونی بود که شغل های عجیب و غریب داشت چون بوکس بازی کردنش افتضاح بود. اصن٬ راستش اینه که نصف شما که دارین این مطلبو میخونین٬ احتمالا فقط راکی دو و سه و . . . یادتونه و احتمالا یادتون نیس که راکی در پایان فیلم اولش٬ مسابقه رو به حریف واگذار می کنه و میبازه.<br />اما قسمت هیجان انگیز ماجرا اونجاس که این بچهی کله پوک فیلادلفیایی که به صورت نیمه وقت٬ بوکس هم بازی میکرد٬ یه جورایی شانس مسابقه با قهرمان بوکس اون دوره (آپولو کرید) نصیبش میشه٬ طرف رو ناک داون می کنه٬ و بعد از اینکه حریفش از جاش پا میشه٬ پا به پای حریف تا آخر طول مسابقه می جنگه و حسابی از حریفش کتک میخوره اما جا نمیزنه. در پایان مسابقه هم صورتش مثل خیک ورم کرده اما کم نمیاره و ثابت می کنه که میتونه حریف بهترین ها بشه.<br /><br />اما واقعیت:<br />این آقا در واقعیت کسی بود به نام «چاک وپِنِر». این بابا در سال ۱۹۷۵ تو نیوجرسی٬ روزا به فروشندگی مشروبات الکلی مشغول بود و شبا بوکس بازی میکرد. و در ضمن هیکل میکلشم یه چیزی بود تو این مایه ها:<br /><br /><center><img style="cursor:pointer; cursor:hand;width: 273px; height: 333px;" src="http://2.bp.blogspot.com/-ZiiWO7G2GNA/TiCKzXR-kxI/AAAAAAAAAic/xR8UF0tkNSk/s1600/Liston-Wepner.29June1970.jpg" /><br />اونی که سمت چپ می بینین٬ آقای چاکه. صورتش هم معمولا همینجوری زیر یه مشت بود.</center><br /><br /><br />یادتونه در اوج پایان مسابقاتش٬ صورت راکی معمولا شبیه یه جونوری بود که کامیون از روش رد شده باشه؟ و یادتونه که هر دفعه مشت میخورد تو صورتش٬ تو صحنهی اسلوموشن دو لیتر خون از صورتش میپاشید بیرون؟ خب واقعیت اینه که این بابا یعنی «چاک» معروف بود به «خونمال بی-آن» (بی آن اسم محل سکونت این یارو بوده). یعنی به محض اینکه مشت میخورده تو صورتش٬ خون فواره میزده از صورتش بیرون. (صورت این آقا بیش از ۳۰۰ تا بخیه داشته. چه میشه کرد٬ خب بهترین بوکسور زمون خودش نبوده خب).<br /><br />حالا به جای آپولو کرید که با راکی مسابقه داد٬ وپنر شانس رقابت با بهترین بوکسور تاریخ بشریت از ابتدا تاکنون٬ یعنی محمد علی کلی٬ نصیبش شد. قهرمان علی٬ میخاست قبل از یه مسابقهی سنگین که در پیش داشت٬ یه مسابقهی دست گرمی و آسون داشته باشه. خلاصه توی لیست میگردن و چاک وپنر مادرمرده رو به عنوان حریف کلی انتخاب می کنن. قرارم میشه عایدی مسابقه به صورت ۹۴٪ و ۶٪ به نفع کلی بینشون تقسیم بشه.<br /><br />درست مث فیلم راکی٬ محمد علی اوایل مسابقه حریفشو دستکم میگیره و بازی بازی می کنه و چاک ناگهان محمدعلی رو ناک داون می کنه و همه رو در بهت فرو میبره.<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/-arsYYSn4jbA/TiCM0NLK-pI/AAAAAAAAAik/Nn44h3L9Wv4/s1600/chuck2.jpg" /><br />نه آخه قد و قواره رو ببین!</center><br /><br />البته علی از جاش پا میشه و از صورت چاک به عنوان کیسه بوکس استفاده می کنه و حسابی از خجالتش در میاد٬ اما تا آخر مسابقه چاک روپاش وامیسته و در راند ۱۵ که راند آخر باشه٬ نوزده ثانیه مونده به آخر مسابقه٬ چاک زمین میخوره٬ داور تا ۹ میشمره و ناک آت تکنیکی اعلام می کنن. صورت چاک بعد از این مسابقه ۲۳ تا بخیه میخوره٬ اما تا آخر وامیسته.<br /><br /><center><img style="cursor:pointer; cursor:hand;width: 322px; height: 220px;" src="http://2.bp.blogspot.com/-BBu8CNI_Gas/TiCNLS5awyI/AAAAAAAAAis/IAmyqZBFiDA/s1600/hphoto_1991.jpg" /></center><br /><br />سیلوستر استالونهی جوون این مسابقه رو تو تلویزیون تماشا می کنه و بلافاصله سناریوی فیلم رو می نویسه که در نهایت جایزهی اسکار بهترین فیلم سال رو میبره٬ پنج تا فیلم هم پشت بند اون در ادامهش میسازه و نسلی از فیلمهای ورزشی که قهرمان داستان در ابتدا جدی گرفته نمیشه اما بعدن پدر همه رو در میاره٬ دنبال این فیلم در میان.<br /><br />سالها بعد هم چاک وپنر از بازنشستگی در میاد و با یک غول از شوروی یه مسابقه میده.<br /><br />ادامه دارد . . .<br /><br />مطالب مرتبط: <a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2011/12/9-absurd-movie-premises-that-happened.html" target="_blank">نه فیلم باورنکردنی که بر اساس واقعیت ساخته شدن - قسمت دوم: شرلوک هُلمز</a><br /><br />منابع:<br /><br /><a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Chuck_Wepner">یک</a><br /><a href="http://www.cracked.com/article_19178_9-absurd-movie-premises-that-actually-happened.html">دو</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-68456526802230997512010-11-01T08:01:00.002-07:002010-11-01T08:11:19.335-07:00مصلحت در پفیوزی است<a href="http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/11/101101_l03_karoubi_mousavi_khamenei.shtml" target="_blank">جنابان موسوی و کروبی٬ رهبران(!) اصلاح طلب اپوزیسیون٬ در پاسخ به میکرب نامیدن مخالفان حکومت توسط علی خامنه ای٬ فرموده اند</a>: «به مصلحت نیست دهها میلیون نفر را میکروب بنامیم.»<br /><br /><center><img src="http://wscdn.bbc.co.uk/worldservice/assets/images/2010/11/01/101101120042_karoubi_mousavi_226x170_sahamnews.jpg" /></center><br />لطفا این جمله را یکبار دیگر با دقت بخوانید.<br /><br />«به <span style="color: rgb(51, 255, 51);font-size:130%;" ><span style="font-weight: bold;">مصلحت </span></span>نیست دهها میلیون نفر را میکروب بنامیم.»<br /><br />دقت کنید که به «مصلحت» نیست. یعنی اگر روزی مصلحت ایجاب کند٬ همین دو رهبر اصلاح طلب(!) این کار را خواهند کرد و لابد تدابیر لازم برای از بین بردن میکرب ها را هم خواهند اندیشید. البته جناب موسوی سابقهی درخشانی هم در از بین بردن میکربهای چپ در کارنامهی خود دارند.<br /><br />تف بر این مرام مطلحت گرای بی پرنسیپ. دریغ از یک جو پرنسیپ که این کار را از بیخ و بن نادرست بنامند.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-83981965972121909242010-11-01T08:01:00.001-07:002010-11-01T08:01:40.759-07:00Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-55363757161273230502010-10-29T12:31:00.000-07:002010-10-29T13:54:58.311-07:00بسیج به مثابه وازلینسردار نقدی فرماندهی بسیج: آزادسازی یارانه ها درد دارد، مردم تحمل کنند.<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TMsh3s_y47I/AAAAAAAAAh0/sqrHvNbfejM/s1600/2.jpg"></center><br />هر چی به مغزمون فشار آوردیم که این موضوع چه ربطی به بسیج داره٬ چیزی به عقلمون نرسید٬ الا اینکه لابد بسیج قراره نقش وازلین رو بازی کنه که درد این فرآیند کم بشه.<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TMsh3qv9aoI/AAAAAAAAAhs/lLLJ1bdWIpM/s1600/1.jpg"></center><br /><br />پی نوشت: باخبر شدیم که جناب نقدی در <a href="http://www.sabzlink.com/story/35047/" target="_blank">اظهار نظر دیگری گفته:</a> «سازمان بسیج قصد دارد از طریق وارد کردن موضوع شهادت، این کتاب ها (آموزش دفاعی مدارس) را از حالت خشک در بیاورد.» به این ترتیب بر ما مسلم گشت که بسیج همان وازلین است و کارش کاهش خشکی و عوارض ناشی از آن میباشد.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-13688283059595637122010-10-29T11:45:00.000-07:002010-10-29T12:01:01.348-07:00چیز طلاییموسوی اگر سرخپوست بود اسمش میشد: ایستاده بر چیز طلایی امام<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TMsW084Uq3I/AAAAAAAAAhk/uhLt2IwLE58/s1600/mir20sfand.jpg"></center>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-71996672109713714172010-08-14T15:22:00.000-07:002010-08-15T06:02:13.596-07:00نقش مهم گریه در سیاست داخلی و خارجی ایران<center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TGch9wmynzI/AAAAAAAAAg8/lmFALe1eizw/s1600/meiti.jpg" /></center><br />و بدرود اي شاه!<br />كلاهها را بر سر نهيد و گوشت و خون را با تكريم پردبدبه به سخره مگيريد<br />احترام را به دور افكنيد<br />سنت و آداب و تشريفات مرسوم را كنار نهيد<br />زيرا تاكنون دربارهي من بر خطا بودهايد<br />من نيز چون شما به نان نيازمندم<br />احساس نياز مي كنم<br />طعم اندوه را ميچشم<br />نياز به دوستاني دارم<br />من كه بدين سان مقيدم<br />چگونه توانيد گفت كه پادشاهم؟<br /><br />*شكسپير، نمايشنامه «ريچارد دوم»- پرده سوم، مجلس دوم<br /><br />در تاریخ صد سالهی اخیر ایران٬ گریه نقش مهمی در سیاست داخلی و خارجی ایران داشته است. و البته اینکه دلیل این امر تحقیر تاریخی ما ایرانیان توسط مهاجمان خارجی بوده یا تسلط مذهب شیعه و ماهیت عزادار و ماتم زدهی آن٬ بماند برای متخصصان امر.<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TGch-qNPkDI/AAAAAAAAAhM/t9Cc91ZzkJE/s1600/naser.jpg" /></center><br /><ul><li>نقل میکنند که ناصرالدین شاه قاجار به کربلا مشرف شد.قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت:یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم.صدر اعظم طبق دستور رفت چندتا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد.هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت!صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود.رفتند روضه خوان گمنامی آوردند.روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان بود.به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم.به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین(ع) عرض کرد:یا حسین تو در وسط میدان کربلا،آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده،اما حیف که دیر آمده!شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد.به روضه خوان گفت:بس است دیگر نخوان.ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت،با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین(ع) عرض کرد:</li></ul>گر دعوت دوست میشنودم آنروز<br />من گوی مراد می ربودم آنروز<br />آن روز که بود روز هل من ناصر<br />ای کاش که "ناصر"تو بودم آنروز<br /><br /><ul><li>زمانی که مصدق تصمیم به برگزاری رفراندوم برای انحلال مجلس شورای ملی گرفت٬ دکتر صدیقی (وزیر کشور مصدّق) دربارۀ غيرقانونی بودن رفراندوم گفت: .« گریه کردم و به او (مصدّق) گفتم: هر چه شما بگوئيد ما اجرا می کنيم، امّا رفراندوم، کار درستی نيست.»</li></ul><br /><ul><li>جرج مك گي (معاون وزير امور خارجۀ آمريكا) که بعنوان بهترین دوست ايران و بقول مصدق «مثل یک برادر صمیمی» در ٨٠ ساعت ( ٢٠ روز) مذاکرات مهمي با مصدق در آمريكا داشت، ضمن اینکه مصدّق را «نخست وزیر گریان» می نامد، اين آشفتگي ها، ترس ها، ترديدها و تناقض گوئي هاي دکتر مصدق و سوء ظن او نسبت به همراهانش و سرانجام، شكست مذاکرات را بخوبي نشان داده است (نشریهی مهرگان٬ شماره ۳ و ۴ - صفحات ۲۱۳-۲۱۹ ؛ سه گزارش، صص ١٢٠-۱۴۲)</li></ul><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TGch-Jw-MNI/AAAAAAAAAhE/IYsSQ_mdeas/s1600/mammad.jpg" /></center><br /><ul><li>محمدرضا شاه٬ زمانی که برای آخرین بار ایران را ترک می کرد٬ یکی از فرماندهان او خودش را روی پاهای او انداخت و گفت،”اعلیحضرت! نروید .تکلیف ما چه می شود؟“شاه شانه های او را گرفت و بلندش کرد و گریه اش گرفت و اشکش آمد و بعد اسپند دود کردند. (<a href="http://www.navideshahed.com/fa/index.php?Page=static&UID=193134" target="_blank">به نقل از جعفر دانیالی٬ عکاس حاضر در فرودگاه</a>) </li></ul><br />اما پس از انقلاب اسلامی٬ گریه یکی از ارکان ثابت سیاست داخلی و خارجی ایران بوده است.<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TGch9lze_mI/AAAAAAAAAg0/6TLB53fzSnE/s1600/1.jpg" /></center><br /><ul><li>هاشمی رفسنجانی٬ جانشین خمینی در نیروهای مسلح در دوران جینگ می گوید: با اینکه امام تصمیم به اعلان پذیرش قطعنامه گرفتند، اما باز هم برخی آقایان در جلسه مسئولان به خاطر این تصمیم امام گریه کردند، اما من همواره خدا را شکر میکنم که در بهترین فرصت جنگ را پایان دادیم. (<a href="http://www.ariyayi.com/?p=1552" target="_blank">بخشی از خاطرات هاشمی رفسنجانی</a>) </li></ul><br /><ul><li>آن روزي كه امام [فرمان] عزل آقاي منتظري را نوشتند سه بار گريه كردند؛ (<a href="http://chaei.blogfa.com/post-170.aspx" target="_blank">حجت الاسلام سید حمید روحانی در مصاحبه با وبلاگ یک استکان چای داغ</a>) </li></ul><br /><br /><ul><li>گریه٬ همچنین یکی از ارکان ثابت دیدارهای خمینی٬ رهبر درگذشتهی جمهوری اسلامی با مردم بود. به محض این که او دهان به سخن گفتن می گشود٬ مردم گریه می کردند. این موضوع به حدی دیده میشد که لطیفه ای هم در این زمینه ساخته شده بود. مضمون لطیفه این بود که به محض اینکه خمینی شروع به سخن گفتن می کند و حضار زیر گریه می زنند٬ خمینی آنها را با شماتت خطاب قرار می دهد و میگوید: «شاید من خواسته باشم چیز خنده داری بگویم!»</li></ul><br /><br /><center><object width="480" height="385"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/Lq7JlAWM9D8?fs=1&hl=en_US"></param><param name="allowFullScreen" value="true"></param><param name="allowscriptaccess" value="always"></param><embed src="http://www.youtube.com/v/Lq7JlAWM9D8?fs=1&hl=en_US" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object></center><br /><ul><li>در قسمتی از فیلم انتخاباتی مهدی کروبی٬ غلامحسین کرباسچی به مهدی کروبی یادآوری می کند که بچه های شهرداری دستگیر شده و کتک خورده بودند و کروبی به همین دلیل گریه کرده است. در ادامهی همین فیلم٬ کرباسچی که در مورد فقر مردم صحبت می کند٬ بی اختیار(!) متاثر میشود و به گریه می افتد. (زمان ۵:۰۶)</li></ul><br /><br /><ul><li>حمزه کرمی طی نامه ای خصوصی پنج صفحه ای به خامنه ای شرح شکنجه هائی را که در طول هفتاد روز زندان انفرادی و ده ماه بعد از آن بر وی وارد آمده است نوشته است. وی موفق می شود این نامه را به دست هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری برساند و <a href="http://gargagarga.blogspot.com/2010/08/f.html" target="_blank">هاشمی با خواندن نامه وی به گریه می افتد</a>. </li></ul><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TGch-yW8IhI/AAAAAAAAAhU/U3gf35y5f4E/s1600/mahmood.jpg" /></center><br /><br /><ul><li>آیت الله خامنه ای در یکی از سخنرانیهای خود در نماز جمعه اظهار می کند که تن علیلی دارد و آنرا هم فدای اسلام می کند.</li></ul><br />از این دست مثالها فراوان است. اما دلیل شیوع گریه در میان سیاستمداران ایرانی معاصر بر راقم این سطور همچنان پوشیده است.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-26729455484191428302010-08-03T07:05:00.000-07:002010-08-03T14:53:59.154-07:00مذاکرات مردونهی مموتی با اوبامانتایج <a href="http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=1257741" target="_blank">مذاکرات مردونهی مموتی با اوباما</a> از زبان خودش:<br />من بودم اوباما فرصت، بوشی رخصت، سرکوزی پونصد<br />رفتیم پیش کامرون منگول، نامرد، دواخوری<br />اولی رو خوردیم بسلامتی اینوریا لول لول شدیم،<br />دومی رو خوردیم بسلامتی اونوریا پاتیل پاتیل شدیم<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TFgia_gQ0UI/AAAAAAAAAgk/BpsjuTYq8TQ/s1600/1.jpg"></center><br />سومی رو اومدیم بخوریم کامرون منگول ساقی شد<br />گفت رتته گفتم آنگلا مرکلتو پتته ...<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TFgibI6A-eI/AAAAAAAAAgs/SMJ1mz7jpGg/s1600/2.jpg"></center><br />دس تو این جیب، دس تو اون جیب<br />دستهزنجونی سفیدَهرو کشید کارتیمون کرد<br />دست کردم ضامن دارو بکشم یهو دیدم مریض خونهی روسهام.<br />حالا ما اینجا گفتیم زدیم، شومام بگین زدن، خوبیت نره<br /><br /><center><object width="480" height="385"><param name="movie" value="http://www.youtube.com/v/3ArDMWD1lSA&hl=en_US&fs=1"></param><param name="allowFullScreen" value="true"></param><param name="allowscriptaccess" value="always"></param><embed src="http://www.youtube.com/v/3ArDMWD1lSA&hl=en_US&fs=1" type="application/x-shockwave-flash" allowscriptaccess="always" allowfullscreen="true" width="480" height="385"></embed></object></center>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-68412192512042897642010-07-08T07:25:00.000-07:002010-07-08T08:46:24.554-07:00رحیم پورازغدی از دوران کودکی اش می گوید<center><img style="width: 533px; height: 400px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDXgHsTGAyI/AAAAAAAAAgM/6EvItmZalMw/s1600/1.jpg"></center><br />یادش به خیر٬ آقامون همیشه به ننهمون می گفت: <a href="http://www.irannegah.com/Video.aspx?id=1889" target="_blank">«ای مرده شور ببره هیکلت رو . مگه هیکلت رو می خوای ببری آخرت؟ تو این هیکل رو می خوای چه کار؟ استفاده هیکلت برای شوهرته و البته شوهرت برای توئه و برای بچه آوردن.»<br /></a> (<a href="http://www.asriran.com/fa/news/124826/%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%BA%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D9%88%D8%B1-%D9%87%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A8%D8%B1%D8%AF" target="_blank">اینجا را هم ببینید.</a>)<br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDXg-mzpFrI/AAAAAAAAAgU/nginb0O2fxQ/s1600/TooManyFlowers.jpg"><br />تصویری از خانوادهی حسن رحیمپور ازغدی<br />توضیح: به علت کمبود فضای تصویر٬ سه نفر از اعضای خانواده در این تصویر جا نشده اند.<br /></center><br />برای همین خونهی ما مثل لونه کفتر بود. ۱۴ تا برادر و خواهریم. آقامون دست میزد به ننهمون٬ ننهی خدابیامرزمون باردار میشد. البته ۴ تا هم تلفات داشتیم.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-9656023730778421952010-07-05T09:55:00.000-07:002010-07-05T10:33:35.246-07:00مدلهای تکمیلی مو مورد تایید وزارت ارشاد مخصوص برادران٬ خواهران و کودکاناز آنجا که مو و پشم از اهم امور در ادیان الهی به خصوص مذهب حقهی شیعهی اثنی عشری محسوب میشود٬ ضمن تقدیر و تشکر از برادران و خواهران وزارت ارشاد و عرض تبریک و تهنیت به محضر آقا امام زمان و رهبر معظم انقلاب٬ این موفقیت بزرگ در عرصهی <a href="http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=133580" target="_blank">رونمایی از مدلهای موی مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی</a> را گرامی میداریم. مع الوصف تقاضا داریم به امر خطیر مدلهای مو و ریش مورد تایید اسلام جهت بانوان و کودکان٬ نیز هر چه سریعتر رسیدگی شود تا توطئه های شوم دشمنان اسلام و مسلمین در جبههی فرهنگ نقش بر آب شود.<br /><br />در این راستا٬ با مساعدت برادران متعهد طراح٬ مدلهای زیر جهت بانوان و کودکان به همراه چند مدل تکمیلی جهت برادران پیشنهاد میگردد:<br /><br />مدل ارزشی مخصوص کودکان و خردسالان<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIUG_PwGVI/AAAAAAAAAfs/m28wWduNgAI/s1600/babybeard.jpg"></center><br /><br />مدلهای ارزشی مخصوص بانوان<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIUGQ5mU5I/AAAAAAAAAfk/Qt-D8-dBhws/s1600/jolie.png"></center><br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIVB33EzJI/AAAAAAAAAf8/D8RB_PpUUTI/s1600/woman-beard.jpg"></center><br /><br />مدل وزارت اطلاعات جهت برادرانی که دائما به ماموریت های برون مرزی اعزام میشوند. در این مدل لازم است فرد مذکور همیشه به صورت نیم رخ در انظار ظاهر شود. البته بسته به موقعیت٬ نیم رخ از جهت مناسب باید به نمایش در آید. برای فعالیت های داخل کشور از نیمهی راست تصویر و برای فعالیت های برون مرزی از نیمهی چپ تصویر استفاده شود.<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIUFyWP1JI/AAAAAAAAAfc/TFNDm6J1_vc/s1600/1.jpg"></center><br /><br />مدل مو جهت استفاده در نیروی نظامی و انتظامی. مزیت این مدل مو٬ صرفه جویی در تهیهی کلاه است که از خروج مقادیر هنگفتی ارز از کشور جلوگیری خواهد کرد.<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIUHHjXL6I/AAAAAAAAAf0/g_oQhuirjOA/s1600/Soldiers.jpg"></center><br /><br />و در پایان نمونهی یک بسیجی ذوب شده در ولایت را مشاهده می کنید:<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TDIValSjtRI/AAAAAAAAAgE/YzB8FKC5uUM/s1600/beard.jpg"></center>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-62801224248875891372010-06-21T05:53:00.000-07:002010-06-21T11:47:23.846-07:00من دستگاه نیت خوان ندارم<a href="http://persian.kamangir.net/?p=6046" target="_blank">آرش کمانگیر در مطلبی</a> نوشتهی قبلی من٬ یعنی <a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2010/06/fars-news-or-farce-news.html" target="_blank">«خبررسانی به شیوهی فارس نیوز»</a> را مورد نقد و بررسی قرار داده است. اما چند نکته به نظرم رسید که بهتر دیدم در مورد نوشتهی او توضیح دهم:<br /><br />۱- این نوشته از نظر من طنز یا هجو سیاسی است. من طنز نویس و طنز شناس حرفه ای نیستم٬ اما تا جایی که می دانم٬ <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Satire" target="_blank">هجو عبارت است از اغراق و بزرگنمایی مواردی که قویا مخالف آن هستم٬ با کمک گیری از سلاح خنده.</a> اما برگردیم به نوشتهی من. بدیهی است که هدف از اعزام خبرنگار به یک رویداد٬ تنها و تنها تهیهی عکس و خبر است. و اگر خبرنگاری نتواند این هدف را برآورده سازد٬ این موضوع به خودی خود خنده دار است. اما تجهیز هر خبرنگار ایرانی به جانماز و تسبیح و چفیه٬ اغراق نیست٬ چون آن را به چشم دیده ام. به علاوه٬ طبق استدلال حکومت ایران٬ خبرنگاران٬ سفرای غیررسمی جمهوری اسلامی هستندو باید الگوی رفتار اسلامی باشند. تنها آفتابه٬ آنهم «شاید» اغراق باشد٬ اما مطمئنم که همهی ما ایرانی های بسیاری دیده ایم که در هنگام سفر به کشورهای خارجی با خود آفتابه همراه می کنند. پس تا اینجای کار٬ «تقریبا» هیچ اغراقی در کار نیست. پس مطمئن نیستم که تاکید روی پاراگراف اول نوشتهی من توسط آرش بابت چیست. مگر اینکه صرف استفاده از لفظ آفتابه٬ به خودی خود توهین آمیز قلمداد شود.<br />۲- تاکید آرش روی پاراگراف دوم٬ یعنی جایی که احتمالا خبرنگار در مستراح بوده و صحنهی آتش زدن پرچم را از دست داده٬ همان بخش طنز ماجراست. وسواس بیش از حد افراد ایدئولوژی زده در تبعیت از دستوارت ایدئولوژیک شان٬ که خبرنگار فارس نیوز٬ با توجه به شواهدی که هر روز در فارس نیوز می بینیم٬ یکی از آنهاست٬ سوژهی طنز من است.<br />۳- حس می کنم درک و برداشت ما مسلمانان عموما و ما ایرانیان خصوصا٬ از طنز با سایر ملل تفاوت معناداری باید داشته باشد. تقریبا هیچ موردی سراغ ندارم که یک سیاستمدار/شخص حقیقی غیرمسلمان و ایرانی به یک نوشتهی طنز/کارتون نسبت توهین آمیز یا به قول خودمان کیهانی داده باشد. در هیچ کجای دنیا غیر از خاور میانه سابقه نداشته که سفارت یک کشور خارجی به خاطر چند کاریکاتور مورد حمله قرار بگیرد٬ غیر از پاکستان٬ ایران٬ سوریه. در هیچ کجای دنیا یک نویسنده٬ کارتونیست به خاطر چند طرح و نقش تهدید به قتل نشده مگر توسط عده ای مسلمان.<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TB9jtnIgKpI/AAAAAAAAAfU/fXUP7ZgpgNk/s1600/zapiro-bush-cartoon.jpg"></center><br />۴- به گمان من٬ ادبیات کیهانی عبارت است از تهدید و ارعاب افراد و سپس عملی کردن آن به امداد نیروهای نه چندان گمنام و نه چندان غیبی امام زمان. منصفانه نیست هر مطلب طنزی (حتی تمسخر) را ادبیات کیهانی بنامیم چرا که اینکار باعث فرسایش واژه شده و آن را از معنای اصلی آن تهی می کند. مگر اینکه بخواهیم به زودی٬ سکهی «طنز اسلامی» را هم در کنار سایر عبارات متناقض و بعضا مضحک از قبیل جمهوری اسلامی٬ جامعهی مدنی اسلامی٬ روشنفکر اسلامی٬ اقتصاد اسلامی و این آخری یعنی سکولاریزم اسلامی٬ ضرب کنیم.<br />۵- جنبش سبز٬ به مفهوم حکومتی آن چیزی نیست که خود را منتسب به آن بدانم. شخصا نه تنها دلبستگی به آقایان موسوی و کروبی ندارم٬ بلکه آنها را به مراتب ناکارآمدتر و حتی خطرناکتر از احمدی نژاد می دانم٬ که توضیح دلایل آن در این مقال کوتاه میسر نیست. بنابراین «کیهانیزه شدن جنبش سبز»٬ احتمالا از هر جهت تیتری نامناسب برای مطلب آرش است.<br />۶- اما تنها دلیلی که من را به نوشتن این پاسخ واداشت٬ طرح این فرضیه از جانب آرش بود که من این نوشته را احتمالا برای خنک شدن دلم نوشته ام. آرش جان٬ صادقانه بگویم٬ از این برداشت شما «دلم سوخت». راستش دل خوشی ندارم از این «دستگاه نیت خوان» که ظاهرا همهی ما ایرانی ها یکی در جیب خود داریم و در تمام مناسبات خانوادگی٬ تحصیلی٬ اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی خود از آن استفاده می کنیم.<br /><br />نوشته های مرتبط:<br /><br /><a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2010/06/fars-news-or-farce-news.html" target="_blank">«خبررسانی به شیوهی فارس نیوز»</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-71217804486830134022010-06-18T11:52:00.000-07:002010-06-18T12:31:40.802-07:00خبررسانی به شیوهی فارس نیوز<center><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TBvDHrckc_I/AAAAAAAAAe0/nXYuZsoJj9o/s1600/1.png"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 524px; height: 200px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TBvDHrckc_I/AAAAAAAAAe0/nXYuZsoJj9o/s1600/1.png" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5484191507942765554" /></a><br /><a href="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903280779" target="_blank">فارس نیوز: هواداران اسلوونی پرچم آمریکا را آتش زدند</a><br />برای مشاهدهی عکس در ابعاد بزرگتر روی عکس کلیک کنید.</center><br /><br /> در حال حاضر٬ فکر نمی کنم کسی از علاقهی مفرط فارس نیوز به لجن مال کردن آمریکا به هر نحو ممکن تعجب کند. البته من شکی در صحت خبر نقل شده توسط فارس نیور ندارم٬ اما نکاتی هست که فکر می کنم باید مطرح شوند:<br /><br /><br />اولین چیزی که توجه مرا در خبر فارس نیوز جلب کرد٬ عدم وجود یک عکس از این حادثه است. با توجه به اینکه «احتمالا» خبرنگار اعزامی فارس نیوز به آفریقای جنوبی٬ علاوه بر تسبیح٬ آفتابه٬ جانماز و دستمال فلسطینی٬ یک دوربین هم همراه خود برده است٬ جای تعجب است که چرا او این خبر را با یک عکس از درگیری مذکور٬ مستند نکرده است و فارس نیوز مجبور شده یک عکس آرشیوی از آتش زدن پرچم آمریکا توسط برادران حزب الله را ضمیمهی خبر کند؟ مگر اینکه خبرنگار مرکور در لحظهی وقوع حادثه٬ در مستراح٬ در دستشویی مشغول تجدید وضو یا مشغول به جای آوردن فریضهی نماز بوده است٬ که البته قابل درک است.<br /><br />نکتهی دیگر اینکه هیچ کجای دیگر در اینترنت و حتی در سایت رسمی فیفا و جان جهانی٬ اشاره ای به حادثهی مذکور نشده است.<br /><br />نکتهی آخر اینکه فارس نیوز می نویسد: «در جريان ديدار دو تيم <span style="font-weight:bold;">ماموراني با لباسهاي نارنجي كه تعدادشان بسيار زياد بود</span> مقابل جايگاه هواداران دو تيم استقرار يافته بودند.» (تاکید از من)<br /><br />با صرف دو دقیقه وقت و گشت و گذاری مختصر در سایت فیفا٬ در یابیم که این ماموران نارنجی پوش که تعدادشان هم :بسیار زیاد» بوده٬ فقط منحصر به بازی اسلوونی و آمریکا (احتمالا به خاطر فاشیست بودن تماشاگران آمریکا) نبوده و در تمامی بازیهای دیگر هم حضور داشته اند.<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TBvFUJ09AbI/AAAAAAAAAfE/khoc-Kam8z0/s1600/3.png"><br />صحنه ای از استادیوم در روز بازی احتمالا پرتغال (با توجه به اهتزاز پرچم پرتغال روی سکوی تماشاگران)</center><br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TBvFT6uAAiI/AAAAAAAAAe8/1vVAK0hJn48/s1600/2.png"><br />صحنه ای از استادیوم در روز بازی احتمالا برزیل (با توجه به رنگ زرد لباس تماشاگران)</center>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-79387005574513220982010-06-15T11:04:00.000-07:002010-06-16T06:21:55.838-07:00موضوع انشا: در مورد یک موضوع گـنـنـنـنـنـنـده صحبت کنید.البته واضح و مبرهن است که «از <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">آرزوهای دیرینهی ملت ایران</span> است» که قراردادهای گنده ببندند٬ مخصوصا در صنعت نفت. به همین دلیل است که «مراسم امضاي شش فاز بزرگ پارس جنوبي در عسلويه» با حضور ریئس جمهور برگزار میشود که البته «هماكنون با دستان توانمند ايرانيان اجرا ميشود».<br /><br /><center><img src="http://samser.files.wordpress.com/2008/12/ahmadinejad-grimace.jpg" /></center><br />بابای ما همیشه می گوید «به فضل خدا و با توانايي شركتهاي ايراني در مدت ۳۵ ماه همه اين فازها به بهرهبرداري ميرسد و فصل نويني در صنعت نفت ايران رقم ميخورد.» اما از شما چه پنهان که تا ۳۵ ماه دیگر کی مرده و کی زنده. اصلا اگر شش فاز بزرگ پارس جنوبی که ما اصلا نمی دانیم چی چی هست٬ وسط کار منفجر شد یا در دریا نشت کرد یا به دلیل کمبود بودجه همین طور به امان خدا رها شد٬ کی می فهمد؟ مهم این است که «اين قرارداد شايد <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">بزرگترين قرارداد در دنيا</span> باشد و امضاي همزمان قرارداد شش فاز پارس جنوبي در حقيقت <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">يك اتفاق بزرگ در اقتصاد كشور</span> است».<br />تازه اگر متوجه نشدید٬ یکبار دیگر هم بگویم که «به جرات ميتوان گفت كه امروز يكي از <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">بزرگترين آرزوهاي ملت ايران</span> برآورده شده است.» اصولا ملت ایران خیلی آرزو دارد چیزهای خیلی مهم امضا کند و به امضا کردن خیلی بسیار زیاد علاقه دارد.<br />رفعت خانم٬ همسایهی ما که صبح با مامان داشت سبزی کوکو پاک میکرد٬ به مامان گفت: «امروز شاهد <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">پر افتخارترين رويداد تاريخ ايران زمين</span> هستيم. بايد تلاش كنيم و قلههاي بزرگ اقتصادي و صنعتي را فتح كنيم و بايد مديريت هزينه را در صدر اولويتهاي خود قرار دهيم و همه بايد براي سرافرازي ايران اسلامي تلاش كنيم.»<br />شوکت خانم هم در این میانه افزود: «سرعت پروژههاي پارس جنوبي بايد افزايش پيدا كند كه اين امر مهم با استفاده صحيح از توانمنديها و ظرفيتهاي داخلي و مديريت علمي منابع امكانپذير است.»<br />اما مامان ما روی دست همه شان بلند شد و گفت: «اگر ملتي بخواهد سرافراز زندگي كند، بايد روي پاي خودش بايستد و <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">بسيار افتخارآميز</span> است كه مي توانيم با دستان خود، <span style="font-weight: bold; color: rgb(51, 255, 255);">كارهاي بزرگ</span> را به سامان برسانيم.» و بعد از گفتن این جمله٬ اخرین تکهی تره فرنگی را پاک کرده و آشغال سبزی ها را جمع کرد.<br />ما از این انشا نتیجه می گیریم که توانایی٬ بزرگ٬ بزرگتر٬ افتخار٬ قله٬ پروژه٬ رویداد٬ بزرگترین٬ بزرگترترترترین٬ دنیا٬ جهان٬ کهکشان٬ سرافراز٬ بسیار افتخارآمیز٬ بزرگتر٬ سرافراز٬ افتخار٬ بزرگ٬ مهم و بزرگ٬ کلمات مهمی هستند که میتوان انشاهای خیلی خوبی با آنها نوشت و هیچ وقت هم نخ نما نمیشوند.<br /><br />* جملات داخل گیومه <a href="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903250777" target="_blank">عینا از فارس نیوز</a> نقل شده اند.<br />* تاکیدها از من است.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-82880155960167723862010-06-10T08:50:00.000-07:002010-06-10T09:58:12.551-07:00اعتصاب و تحریم: روش مردم نروژ برای پیروزی بر اشغالگران نازینروژ پیش از شروع جنگ سعی داشت با اعلام بیطرفی٬ جلوی اشغال شدن خود را بگیرد. اما آنها توان رویارویی با ماشین عظیم جنگی هیتلر را نداشتند. آنها بعد از مقاومتی ۶۳ روزه٬ سرانجام تسلیم قوای آلمان شدند٬ اما روش دیگری برای جنگیدن انتخاب کردند٬ مقاومت و جنگیدن به روشهای کاملا آرام و بی خشونت. البته در این دوران تخریب و اقدامات نظامی کوچک هم توسط نروژیها انجام شد٬ اما شمار این اقدامات بسیار اندک بود.<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TBEY2NDp-hI/AAAAAAAAAes/Jcc_04tjFB8/s1600/Josef_Terboven.jpg"><br /><span style="font-weight:bold;">جوزف تربوفن</span></center><br /><a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Josef_Terboven" target="_blank">جوزف تربوفن</a>٬ از فرماندهان ارشد ارتش نازی بود که به فرماندهی نروژ تحت اشغال در زمان جنگ دوم منصوب شد. او برای ادارهی بهتر نروژ٬ مبادرت به تشکیل دولتی دست نشانده به کمک <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Vidkun_Quisling" target="_blank">ویدکن کیزلینگ</a> کرد.<br /><br />ارتش نازی سعی می کرد با کنترل کامل جامعه٬ مهار ان را به دست بگیرد. اما مردم با روشهای مختلف٬ همچنین به مقاومت خود ادامه می دادند. اما یکی از موثرترین این ابزارها٬ تحریم و اعتصاب بود.<br /><br />در آن زمان در نروژ٬ باشگاههای ورزشی٬ توسط افرادی اداره میشدند که با رای مستقیم اعضا انتخاب می شدند. تربوفن و کیزلینگ٬ شخصی را به عنوان نمایندهی ارتش نازی در امور ورزش منصوب و کمیته های منتخب باشگاهها را منحل اعلام کردند. آنها همچنین تشکیلاتی مرکزی تاسیس و تمامی باشگاهها را موظف به عضویت در آن کردند.<br /><br />اما واکنش مردم نروژ چه بود؟ تحریم کامل فعالیتهای ورزشی از هر نوع و شرکت نکردن در هیچ رویداد و مسابقهی ورزشی چه به صورت فردی٬ چه به صورت تیمی و عدم حضور در ورزشگاهها به عنوان تماشاچی تا زمانی که نازیها آن را تحت کنترل داشتند. اما در عین حال٬ مردم مسابقات ورزشی خود را دور از چشم نازیها و به صورت مخفیانه برگزار می کردند.<br /><br />آلمانها هر چه تلاش کردند٬ موفق به شکستن این اعتصاب ورزشی نشدند و این اعتصاب تا زمان آزاد شدن نروژ از اشغال آلمانها ادامه پیدا کرد.<br /><br />همچنین آلمانها نروژیها را مجبور می کردند تا در حزبی که توسط نازیها تاسیس شده بود عضو شوند. اما مردم نروژ چون توانایی جنگیدن با سربازان اس اس را نداشتند٬ از اینرو به جنگیدن با قوانین آنان پرداختند. آنها با نروژیهایی که به عضویت این حزب در می آمدند صحبت نمی کردند. اگر فردی پی می برد که همسایه اش با آلمانها همکاری می کند٬ به بقیه اطلاع می داد تا او را به طور کامل بایکوت کنند.<br /><br /><blockquote>اگر کسی نمی داند چرا این جنگ ادامه پیدا کرد٬ بهتر است به نروژ نگاهی بیاندازد. اگر کسی هنوز توهم اجتناب پذیر بودن این جنگ را دارد٬ بهتر است به نروژ نگاهی بیاندازد و اگر هنوز کسی هست که در پیروزی ارادهی دموکراسی تردید دارد٬ باید نگاهی به نروژ بیاندازد.<br /><br />فرانکلین روزولت</blockquote>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-1292392451607263272010-06-07T11:47:00.000-07:002010-06-08T08:13:40.224-07:00مقایسهی فرماندهی ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران و آمریکاژنرال دیوید پتریآس فرماندهی ستاد مشترک ارتش آمریکا:<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bDJBvEWI/AAAAAAAAAeI/dBsnu8png5M/s1600/3.jpg"></center><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bCxKPTzI/AAAAAAAAAeA/nMgknwitiKg/s1600/2.jpg"></center><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bCVVj2jI/AAAAAAAAAd4/Q1MuRNuaQEg/s1600/1.png"></center><br /><span style="font-weight:bold;">تولد:</span> ۱۹۵۲<br /><span style="font-weight:bold;">سالهای جوانی:</span> عضو فعال تیم فوتبال و اسکی دانشگاه<br /><span style="font-weight:bold;">سالهای خدمت:</span> از سال ۱۹۷۴ تاکنون<br /><span style="font-weight:bold;">رتبه:</span> ژنرال ۴ ستاره<br /><span style="font-weight:bold;">رستهی نظامی:</span> نیروی زمینی<br /><span style="font-weight:bold;">تحصیلات:</span><br />سال ۱۹۸۳ - فارغ التحصیل ممتاز از کالج عمومی ارتش در کانزاس<br />سال ۱۹۸۵ - فوق لیسانس مدیریت عمومی<br />۱۹۸۷ - دکترای روابط بین الملل از دانشگاه پرینستون<br />۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ - استادیار روابط بین الملل آکادمی ارتش آمریکا<br /><span style="font-weight:bold;">جملهی قصار:</span> پول٬ مانند اسلحه است.<br /><span style="font-weight:bold;">پست های قبلی</span> (به ترتیب از جدید به قدیم):<br />رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا<br />فرماندهی نیروهای نظامی چندملیتی - عراق<br />فرمانده نیروهای امنیتی چندملیتی - عراق<br />فرماندهی شاخهی صد و یکم نیروی هوایی آمریکا (تهاجم هوایی)<br />فرماندهی تیپ یکم٬ شاخهی هشتاد و دوم هوابرد<br />فرماندهی گردان سوم از هنگ هشتاد و هفتم پیاده نظام<br />فرماندهی گردان دوم از هنگ نوزدهم مکانیزهی پیاده نظام<br /><span style="font-weight:bold;">سابقهی شرکت در جنگ/عملیات نظامی:</span><br />جنگ بوسنی<br />نبرد هاییتی<br />نبرد آزادسازی کویت<br />عملیات جنگی در عراق<br /><span style="font-weight:bold;">نشان های لیاقت و مدال ها:</span><br />او دارای نشان های لیاقت و مدال های فراوانی از جمله ۴ نشان از کشورهای عراق٬ جمهوری چک٬ لهستان و فرانسه است.<br />برای مشاهدهی لیست کامل مدال ها و نشان های وی به این لینک مراجعه کنید:<br /><a href="http://en.wikipedia.org/wiki/David_Petraeus#Decorations_and_badges" target="_blank">http://en.wikipedia.org/wiki/David_Petraeus#Decorations_and_badges</a><br /><br /><span style="font-weight:bold;">وی دارای تالیفات متعدد شامل کتاب و مقاله است که بعضی از انها به شرح زیرند:</span><br />- شانه به شانه در افغانستان - پالیسی آپشنز<br />- نیروهای چند ملیتی - راهنمای ضد شورش برای فرماندهان عراقی - گلوبال پالیسی ژورنال<br />- پیشرفتهای عراق رودرروی چالش ها - آرمی مگزین<br />- درسهایی از عراق و پس لرزه های آن - موسسهی واشینگتن برای سیاست های خاور نزدیک<br /><br /><br />سرلشگر حسن فیروزآبادی فرماندهی ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران:<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bIoaGzMI/AAAAAAAAAeg/-xrKcZDIaV8/s1600/31.png"></center><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bDmxbxoI/AAAAAAAAAeY/6UeyCOJ8sEg/s1600/31.jpg"></center><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA5bDa0ulKI/AAAAAAAAAeQ/h4jAvfi36AA/s1600/11.jpg"></center><br /><br /><span style="font-weight:bold;">تولد:</span> ۱۹۵۱<br /><span style="font-weight:bold;">سالهای جوانی:</span> شرکت در کمک به زلزله زدگان طبس<br /><span style="font-weight:bold;">سالهای خدمت:</span> از سال ۱۹۷۹ تاکنون<br /><span style="font-weight:bold;">رتبه:</span> سرلشگر بسیجی<br /><span style="font-weight:bold;">رستهی نظامی:</span> بسیج فاقد رسته های نظامی است<br /><span style="font-weight:bold;">تحصیلات:</span><br />مدرک دکترای پزشکی از دانشگاه مشهد<br />شرکت در کلاسهای درس آیت الله خامنه ای در مسجد امام حسن و مسجد کرامت مشهد<br />جملهی قصار: كار آنگاه برایمان سخت شد و روحمان به درد آمد. (بخشی از رنجنامه خطاب به اما زمان)<br /><span style="font-weight:bold;">پست های قبلی (وی تاکنون هیچ یک از پست های زیر را ترک نگفته است):</span><br />رییس ستاد کل نیروهای مسلح<br />خادم آستان قدس رضوی<br />عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام<br />عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله<br />عضو هیئت تحریریهی مجلهی علمی کوثر<br />عضو شورای عالی امنیت ملی از بدو تأسیس تاکنون<br />رییس هیات امنا ی دانشگاه عالی دفاع ملی<br />مسوول امور پناهگاهها و دفاع غیر عامل و پدافند ش. م. ه.<br /><span style="font-weight:bold;">پست های قدیم:</span><br />معاون امور دفاعی نخست وزیر در سال ۱۳۶۴<br />عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور در سال ۱۳۶۱ با حکم مهندس میر حسین موسوی<br />مسوول جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۰ با حکم شهید رجایی<br />مسوول هیات واگذاری زمین شمال خراسان<br />عضو هیات موسس جهاد سازندگی خراسان<br /><br /><span style="font-weight:bold;">سابقهی شرکت در جنگ/عملیات نظامی:</span><br />ندارد.<br /><br /><span style="font-weight:bold;">مدال ها و نشانها:</span><br />نشان عالی استقلال<br /><br /><span style="font-weight:bold;">وی دارای تالیفات متعدد شامل کتاب و مقاله است که بعضی از انها به شرح زیرند:</span><br />- رنجنامهی سرلشگر فیروزآبادی به محضر آقا امام زمان (عج)<br />- اصالت روحانیت و حوزه علمیه در قرآن و مکتب امام عصر<br />- انتظار امام عصر(عج)<br />- گنجینهی دل(خاطرات)<br /><br />منابع:<br /><a href="http://en.wikipedia.org/wiki/David_Petraeus" target="_blank">ژنرال دیوید پتریآس</a><br /><a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C" target="_blank">سرلشکر حسن فیروزآبادی</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-61639092171385085352010-06-07T09:03:00.000-07:002010-06-07T09:09:49.156-07:00فلوچارت تشخیص موضع سیاسی ایرانیان<center><a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA0Zr_ZC1RI/AAAAAAAAAdw/PIQQ3PSQlIM/s1600/Flowchart.png"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 320px; height: 254px;" src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TA0Zr_ZC1RI/AAAAAAAAAdw/PIQQ3PSQlIM/s320/Flowchart.png" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5480064565121307922" /></a><br />برای دیدن تصویر با ابعاد بزرگتر روی آن کلیک کنید.</center>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-67461135532776677772010-06-03T08:24:00.000-07:002010-06-03T11:06:32.406-07:00چرا تلویزیون سه بعدی محکوم به شکست است؟خوب رفقا٬ بازی نیم ساعت دیگه شروع میشه. بارسلونا اگر میلان رو ۳-۱ نبره٬ حذف میشه. راستی همه تون عینک های سه بعدی تون رو آوردین دیگه؟ چی؟ رضا تو نیاوردی؟ شرمنده! من عینک اضافی ندارم. پس حالا که اینطوری شد٬ موقعی که ما داریم بازی رو تماشا می کنیم٬ تو بساط سوروسات رو ردیف کن و هر موقع آجیل جلوی بچه ها تموم شد٬ کاسه ها رو پرکن. دمت گرم.<br /><br /><center><img src="http://blogs.discovery.com/.a/6a00d8341bf67c53ef012876af4d43970c-800wi"></center><br />اگر تلویزیونهای سه بعدی٬ فراگیرتر شوند٬ مثال بالا٬ بخشی از مکالمات روزمره خواهد بود.<br /><br />با موفقیت دو-سه فیلم سه بعدی نظیر <a href="http://www.imdb.com/title/tt0499549/" target="_blank">آواتار </a>یا <a href="http://www.imdb.com/title/tt1049413/" target="_blank">آپ </a>و شیوع تب سه بعدی٬ (که بعضی ها معتقدند به نقطهی اوج خودش رسیده) توجه شرکتهای پخش برنامه های تلویزیونی و سازندگان دستگاههای الکترونیک نیز جلب شده است: اگر این تکنولوژی در سینما کار می کند٬ چرا در اتاق نشیمن کار نکند؟ و با این استدلال میلیاردها دلار پول را به این بازار سرازیر کرده اند٬ که به اعتقاد من٬ نتیجه ای برای آنان نخواهد داشت.<br /><br /><center><img src="http://img684.imageshack.us/img684/5271/13056097.jpg"></center><br />شبکهی تلویزیونی ای اس پی ان٬ اعلام کرده که برای پوشش سه بعدی مسابقات جام جهانی فوتبال٬ یک شبکهی اختصاصی <a href="http://www.engadget.com/2010/01/05/espn-3d-launches-in-june-with-world-cup-soccer-our-football-t/" target="_blank">ای اس پی ان ۳دی تاسیس خواهد کرد</a>. اما روشن نیست که بعد از پایان جام جهانی که تنها ۸۵ مسابقه است٬ سرنوشت این شبکهی جدید التاسیس چه خواهد بود. چه٬ هنوز هیچ برنامه ای برای پوشش مسابقات ورزشی دیگر به صورت سه بعدی وجود ندارد.<br /><br />علاوه بر ای اس پی ان و قمار بزرگش٬ سونی٬ آی مکس و دیسکاوری کامیونیکیشن در پروژه ای مشترک٬ تصمیم به تاسیس <a href="http://news.discovery.com/tech/tv--channels-going-3d.html" target="_blank">شبکه ای تلویزیونی سه بعدی</a> گرفته اند که قرار است تنها در آمریکا پخش شود و به قول خودشان٬ مردم را بیشتر به سوی تلویزیونهای سه بعدی سوق دهد.<br /><br />و این دقیقا نقطهی شکست این تکنولوژی جدید است.<br /><br /><center><img src="http://modculture.typepad.com/.a/6a00d83451cbb069e2011571555251970c-800wi"></center><br />تکنولوژی جدید٬ نیاز به تلویزیون و تجهیزات جانبی کاملا جدید دارد. عینکهای سه بعدی که از ملزومات این تکنولوژی هستند٬ هر یک تا ۲۰۰ دلار آمریکا قیمت دارند و با توجه به اینکه برای هر یک از اعضای خانواده٬ یک عینک لازم است٬ می تواند خرجی برابر با هزاران دلار روی دست یک خانوادهی متوسط بگذارد. بگذریم از محدودیت هایی نظیر اینکه بچه ها باید عینکهای کوچکتر بخرند٬ افراد عینکی چگونه باید عنیک جدید را روی عینک طبی خود قرار دهند٬ برای میهمانان باید چه تدبیری اندیشید و مشکلات عدیدهی دیگر.<br /><br />موضوع دیگر٬ هزینهی بالای تولید محصولات تلویزیونی و سینمایی به طریقهی سه بعدی است. هزینه ای به مراتب بالاتر از برنامه های اچ دی. برای مثال٬ شرکت پیکسار قول داده که نسخهی سه بعدی فیلم محبوب داستان اسباب بازی (<a href="http://www.imdb.com/title/tt0114709/" target="_blank">Toy Story</a>) را تهیه و به بازار ارائه کند٬ اما این کار فرآیندی بسیار پرزحمت٬ وقت گیر و در نتیجه پرهزینه خواهد بود. تازه این برای فیلمی است که کاملا به صورت کامپیوتری تولید شده است. بعید است که شرکتهای فیلمسازی مایل به دستمال بستن به سری که درد نمی کنند باشند و وارد چنین قمار پر ریسک و پر هزینه ای شوند.<br /><br />صحبت سردرد شد٬ <a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2010/05/why-do-3-d-movies-make-some-people-hurl.html" target="_blank">برنامه های سه بعدی٬ برای بسیاری از افراد مساوی است با سردرد و سرگیجه و تهوع</a>. کافی است افراد را هنگام خروج از سالن سینمایی که فیلم سه بعدی به نمایش گذاشته٬ ببینید؛ افراد زیادی را خواهید دید که از سردرد و سرگیجه شکایت می کنند. آیا افراد حاضر هستند هر روز عصر در هنگام تماشای تلویزیون نیز٬ چنین تجربه ای را تکرار کنند؟ بله . . . من هم فکر نمی کنم.<br /><br />نکتهی دیگری که شرکتهای تلویزیونی از آن غفلت می کنند٬ این است که چنین تجربه ای از نوع تجربه های «هر از گاهی» است و نه چیزی که بتواند بخشی از زندگی روزمره شود. دقیقا به همین دلیل است که افراد با ترن هوایی شهربازی به سر کار نمی روند٬ چون اولا بعد از مدتی هیجان اولیه را نخواهد داشت٬ ثانیا اصلا این کار عملی نیست.<br /><br />دیگر اینکه مسابقات ورزشی بدترین عرصه برای تلویزیونهای سه بعدی است. در میان ورزشها شاید فوتبال مناسب ترین آنها باشد. بازی برای دو نیمهی ۴۵ دقیقه ای به صورت ممتد و اکثر زمان بازی از دید یک دوربین پخش میشود.<br /><br />اما هاکی٬ بسکتبال٬ فوتبال آمریکایی: شروع و وقفه های متعدد٬ آگهی های بازرگانی هر پنج دقیقه یکبار٬ اطلاعات آماری که هر دقیقه روی تلویزیون ظاهر میشوند٬ دوربین روی تماشاچیان حرکت می کند٬ روی گزارشگران یا روی هر سوژه چرت و احمقانهی دیگری.<br /><br /> اصولا برنامهی تلویزیونی٬ مخصوصا از نوع ورزشی برای تماشاگر بدون تمرکز ساخته شده و نوع تماشای یک بازی ورزشی توسط بیننده٬ کاملا متفاوت با تماشای فیلم است. در حین تماشای مسابقهی هاکی یا بسکتبال٬ سراغ طرف چیپس و پاپ کورن یا بطری آبجو می رویم٬ با رفیق مان بازی را تحلیل می کنیم و در زمان آگهی های بازرگانی توجه مان به هر جایی هست غیر از تلویزیون. در واقع توجه ما مرتب بین تصویر سه بعدی و دنیای معمولی اطراف در حرکت است و این نوسان در طولانی مدت اصلا چیز لذت بخشی نیست.<br /><br />امروزه روز٬ در حالی که با زن و فرزند سر و کله می زنید٬ می توانید از گوشهی چشم هم نگاهی به مسابقهی فوتبال داشته باشید. حال خود را مجسم کنید با آن عینک مضحک به چشم در حالیکه همسرتان به شما می گوید: «میشه اون عینک مسخره رو از رو چشمات برداری؟ دارم باهات حرف میزنم.» و فرزندتان طوری به شما نگاه می کند گویا شما موجودی فضایی هستید.<br /><br />به همین دلیل است که فکر می کنم جهان شاهد یک شکست سنگین برای تکنولوژی سه بعدی٬ حداقل در عرصهی خانه و تلویزیون خواهد بود.<br /><br />با این حال اگر این تکنولوژی و عینک احمقانه اش فراگیر شود٬ من به فرزندم توصیه خواهم کرد در آینده حتما چشم پزشک شود.<br /><br />مطالب مرتبط:<br /> <a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2010/05/why-do-3-d-movies-make-some-people-hurl.html" target="_blank">چرا فیلمهای سه بعدی٬ بسیاری را به تهوع دچار می</a> کنند؟Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-17194875908228296082010-06-01T07:06:00.000-07:002010-06-01T07:11:58.808-07:00آیا آتئیسم٬ مذهب جدید است؟بعضی از مذهبیون٬ به آتئیست ها برچسب می زنند که یقین بر عدم وجود خدا٬ مثل یقین بر وجود خدا٬ خودش نوعی مذهب است. آنها می گویند حداقل بگویید شاید خدا وجود داشته باشد.<br /><br /> در پاسخ به این عده باید گفت که هیچ شواهدی دال بر وجود اژدهای هفت سر یا اسب شاخدار و بالدار هم وجود ندارد ولی مردم نمی گویند شاید اژدهای هفت سر وجود داشته باشد. آیا واقعا امکان وجود اژدهای هفت سر هست؟ شاید. اما این احتمال آنقدر کم است که در عمل کسی زحمت باور کردن آن را به خود نمی دهد. در حقیقت می توان با تقریب خوبی گفت که اژدهای هفت سر وجود ندارد. این مثال از دنیای مادی بود تا نوع استدلال این عده را نشان دهد. اما درگیر شدن در بحث های کلامی بی انتها واقعا احمقانه است.<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TAUUwXg9Q-I/AAAAAAAAAdQ/aT-4bpd77Zw/s1600/atheist-cartoon.gif"></center><br />واقعیت این است که ما آگنوستیک (*) آتئیست هستیم. اما این جا دو موضوع مطرح میشود. وقتی در مورد مذاهب رسمی حرف می زنیم٬ ما آتئیست هستیم یعنی وقتی خدای واحد اسلام٬ یهود یا مسیحیت ادعاهایی می کند که با علوم قطعی در تضاد است یا حرفهایش با گذشت زمان تغییر می کند٬ می توانیم به یقین ادعا کنیم که چنین خدایی وجود ندارد. به عنوان مثال کوهها را میخهایی برای ثبات زمین دانستن٬ وقوع طوفانی موهوم و جهانگیر بدون وجود حتی یک مدرک علمی٬ وقوع زلزله بر اثر ارتعاش بدن زنان٬ ادعای تولید اسپرم در استخوان کمر و . . . ادعاهایی به کل مردود هستند. پس می توانیم با اطمینان وجود چنین خدایی را رد کنیم. اما این به این معنی نیست که خدا «اصلا» وجود ندارد. وقتی پای مبدا غایی هستی به میان می آید پاسخ ما این است: «هنوز نمی دانیم.»<br /><br />* آگنوستیک کسی است که نمی داند خدا وجود دارد یا نهTalented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-36079066550266605862010-05-28T13:01:00.000-07:002010-05-28T13:36:16.624-07:00چرا فیلمهای سه بعدی٬ بسیاری را به تهوع دچار می کنند؟هیچ چیزی بدتر از این نیست که در میانهی تماشای یک فیلم خوب٬ حال تهوع به آدم دست بدهد. اما افراد بسیاری با تماشای فیلمهای سه بعدی (3D) به چنین وضعی دچار میشوند. اما چرا؟<br /><br />پروفسور آندرهآ بوبکا٬ پژوهشگری از کالج سن پیترز نیوجرسی در این مورد می گوید: «در هنگام تماشای فیلمهای سه بعدی٬ مغز پیامهای متناقضی از گیرنده های حسی دریافت می کند. وقتی تصاویر متحرک روی صفحه به نمایش در می آیند٬ چشم پیامی به مغز ارسال می کند مبنی بر اینکه بدن در حال تحرک است. در عین حال٬ مایع تعادل و گیرنده های موجود در گوش میانی٬ چنین پیامی به مغز مخابره نمی کنند٬ بلکه برعکس به مغز می گویند که بدن در حال سکون است. به عهبارت دیگر٬ پیامی که چشم و گوش به مغز مخابره می کنند٬ نقیض یکدیگر است و این در واقع اولین گام برای ابتلا به سرگیجه و تهوع است.<br /><br />و این دقیقا عکس اتفاقی است که در هنگام مطالعه در اتومبیل می افتد. در این هنگام٬ چشم روی متن متمرکز شده و حرکتی را به مغز مخاره نمی کند. برعکس مایع موجود در گوش میانی٬ حرکتهای بدن را حس کرده و آنرا به مغز گزارش می کند و تناقض بین این دو پیام٬ سبب ایجاد حال تهوع و سرگیجه در انسان میشود.»<br /><br />بوبکا برای اثبات این تئوری٬ آزمایشی انجام داده است. آنها یک استوانهی توخالی که بالا و پایین آن خالی است و در قسمت داخل دارای تصاویری است٬ را در یک اتاق قرار می دهند و از افراد مورد آزمایش می خواهند تا در داخل استوانه قرار بگیرند. سپس استوانه شروع به چرخش می کند و تصاویر از جلوی چشم فرد عبور می کنند در حالیکه خودش حرکت نمی کند. تقریبا تمامی افرادی که در این آزمایش شرکت کردند٬ دیر یا زود٬ دچار سرگیجه و حال به هم خوردگی شدند.<br /><br />در واقع پس از گذشت ۲۰ ثانیه٬ آنها حس می کنند که در حال چرخش در جهتی خلاف جهت گردش استوانه هستند و پس از گذشت چندین دقیقه٬ همگی حال تهوع می گیرند. نکتهی کلیدی در این آزمایش این بود که هر چه تصاویر موجود در داخل استوانه٬ پیچیده تر باشد٬ افراد ۷۵ درصد سریع تر از زمانی که تنها مربع های سیاه و سفید ببینند٬ به حال تهوع دچار میشوند. همچنین تماشای مربع های رنگی افراد را زودتر به تهوع دچار می کند تا مربع های سیاه و سفید. این در حالی است که تصاویر پیچیده تر٬ نه تنها سرعت ابتلا به تهوع را افزایش می دهند٬ بلکه بر شدت آن نیز می افزایند.<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/TAAor3Fq8oI/AAAAAAAAAdI/eA9yE5jCFCc/s1600/Drum.jpg"></center><br />جالب اینکه تقریبا تمامی افراد به این وضعیت دچار میشوند.<br /><br />جالب ترین نتیجهی این آزمایش این بود که افرادی که نارسایی مادرزادی در گوش میانی دارند٬ در مقابل این وضعیت مصونیت دارند و تنها افرادی هستند که در چنین وضعیتی به تهوع دچار نمی شوند. این افراد از درک حرکت ناتوانند بنابراین گوش و چشم آنها پیامهای متناقض به مغزشان ارسال نمی کنند.<br /><br />دلیل چنین واکنشی٬ احتمالا در تکامل مغز انسان در نحوهی واکنش به مسمومیت نهفته است. تناقض بین پیامهای دریافتی از گوش و چشم٬ در واقع شبیه به وضعیتی است که فرد دچار مسمومیت شده است و مغز به لحاظ فرگشتی طوری برنامه ریزی شده که در چنین وضعیتی٬ واکنش هایی را فعال کند تا سم از بدن دفع شود و حالت تهوع دقیقا ابزار بدن برای دفع سموم است. تصاویر بسیار پیچیده از قبیل آنهایی که در اواتار می بینیم٬ مانند دوز بسیار بالایی از سموم عمل می کنند.<br /><br />البته عوامل ژنتیکی و هورمونی هم در شدت و ضعف این حالت دخیل هستند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این زمینه زنان آسیب پذیری بیشتری نسبت به مردان دارند.<br /><br />همچنین پژوهشگران در صدد یافتن راهی هستند که برای افرادی که در محیط کار٬ درگیر چنین حالاتی هستند مفید باشد. برای مثال تقریبا ۷۰ درصد فضانوردان در فضا دچار حال تهوع می شوند.<br /><br />منبع: <a href="http://www.livescience.com/technology/why-3D-makes-us-sick-100527.html?utm_source=feedburner&utm_medium=feed&utm_campaign=Feed%3A%20livescience%2Ftechnology%20%28LiveScience.com%20Technology%29&utm_content=Bloglines" target="_blank">لایو ساینس</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-1560263355433028842010-05-25T11:45:00.000-07:002010-05-25T13:07:12.238-07:00این یک جوک نیستفکر می کنید یک یا چند گونه از موجودات خلیج مکزیکو پس از نشت نفت منقرض خواهند شد؟ اگر چنین فکر می کنید٬ روی این موضوع شرط ببندید٬ شاید از کنار انقراض چند حیوان٬ پولی هم نصیب شما شد.<br /><br />بنگاه شرط بندی آنلاین پدی پاور دات کام (PaddyPower.com) احتمالات این موضوع را در سایت خود قرار داده و از مشتریانش دعوت می کند روی این موضوع شرط بندی کنند. شانس اینکه لاک پشت کِمپ ریدلی و گونه های مهاجر در خطر انقراض٬ اولین قربانیان این حادثه باشند٬ بسیار بالاست. در صورت انقراض لاک پشت ریدلی٬ شرط ۵ دلاری ۹ دلار برای صاحبش به ارمغان خواهد آورد. گونه های کمتر در معرض خطر هم عبارتند از ماهی استروژن خلیج مکزیکو٬ اره ماهی دندان کوچک و نوعی مرجان. این گونه ها٬ ضریب برد ۲۰ به یک دارند.<br /><br />سخنگوی این وبسایت در واکنش به اعتراضات به این شرط بندی اعلام کرده: «سیاست ما بسیار روشن است. ما فکر می کنیم افراد باید بتوانند با پول از افکارشان پشتیبانی کنند.»<br /><br />یکی دیگر از موضوعات ارائه شده برای شرط بندی٬ مدیر ارشد آینده شرکت بی پی٬ شرکت مقصر در سانحهی نشت نفت در خلیج مکزیو٬ است.<br /><br />اگر دیر بجنبید٬ گولدمن سکز روی این موضوع شرط بندی خواهد کرد و بر فرض که حیوان مورد نظر آنها منقرض هم نشود٬ چند شکارچی استخدام کرده و از خجالت حیوانات درخواهند آمد.<br /><br /><a href="http://www.nytimes.com/gwire/2010/05/24/24greenwire-website-offers-betting-on-spill-related-extinc-84733.html" target="_blank">منبع (با اندکی دخل و تصرف)</a><br /><br />مطالب مرتبط<br /><br /><a href="http://talentedmoron.blogspot.com/2010/05/capitalist-state-or-betting-parlor.html" target="_blank">اقتصاد کاپیتالیستی یا بنگاه شرط بندی</a>Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-72082467261609990682010-05-13T10:28:00.000-07:002010-05-13T10:40:06.330-07:00پیرمرد غرغرو: برو دم خونهی خودتون بازی کندرس امروز: مواظب باشید آب روی مک بوکتان نریزد. وگرنه هر چه دیدید از چشم خودتان دیدید.<br /><br />سال ۲۰۰۸ بود که یک مشتری که مک بوک پروی خود را خیس آب یافت. او با مراجعه به دفتر اپل٬ متوجه میشود که باید ۳۰۰ دلار بپردازد تا به او بگویند آیا مک بوک او تعمیر شدنی هست یا خیر.<br />این فرد که از پاسخ دریافتی اصلا خشنود نیست٬ شخصا به استیو جابز٬ مدیر عامل اپل ایمیلی می فرستد و می نویسد:<br /><br /><blockquote>من می دانم که تقصیر خودم بوده که مک بوک داخل آب افتاده٬ اما دریافت ۳۰۰ دلار برای اینکه فقط به من بگویند آیا می توانند آنرا تعمیر کنند یا نه٬ اصلا منصفانه نیست. محض اطلاع شما من یکی از مشتریان وفادار اپل هستم و این سومین کامپیوتر اپلی است که خریداری کرده ام.</blockquote><br /><br />اما بشنوید از پاسخ پیرمرد غرغروی داستان٬ آقای استیو جابز. ایشان پاسخ می دهد:<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-w3JwedlBI/AAAAAAAAAc4/lo8aBuFszwA/s1600/Grumpy+old+man.jpg"></center><br /><blockquote>بله٬ وقتی مک بوک شما داخل آب بیافتد٬ نتیجه همین است که می بینید. مواظب باشید از این پس مک بوک خود را داخل آب نیاندازید. به نظر می رسد شما دنبال یک نفر غیر از خودتان هستید که سرش داد بکشید.<br /><br /> استیو</blockquote><br /><br />این مقاله برداشت آزادی از <a href="http://digitalchunk.com/steve-jobs-about-300-bills-for-fixing-wet-macbook-pro.htm" target="_blank">این مطلب</a> است.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-34157596486868513012010-05-06T07:32:00.000-07:002010-05-08T20:27:14.310-07:00اقتصاد کاپیتالیستی یا بنگاه شرط بندی؟خیلی از مردم دنیا٬ از جمله بسیاری از مردم آمریکا٬ فکر می کنند اقتصاد آمریکا یک ماشین بزرگ کاپیتالیستی است. ولی واقعیت این است که در حال حاضر٬ اقتصاد آمریکا بیشتر شبیه یک قمارخانه یا بنگاه شرط بندی عظیم است.<br />در واقع طی چند سال گذشته٬ میلیاردها دلار پول آسان و بادآورده به جیب سیاستمداران٬ سرمایه داران و بانکداران بزرگ سرازیر شده است. مایلید بدانید آنها چطور چنین سود سرشاری برده اند؟ خیلی ساده: با شرط بندی روی سقوط اقتصاد آمریکا.<br />قبل از اینکه به جزيیات این موضوع وارد شوم٬ توضیح مختصری خواهم داد در مورد اینکه چگونه می توان از کاهش ارزش چیزی سود برد.<br />درک افراد عادی از خرید و فروش سهام یا اوراق قرضه این است که شخص پس از مطالعه٬ گمان می کند شرکت الف که محصول ب را تولید می کند٬ به دلیل کیفیت خوب محصولات و بازاریابی خوب٬ آیندهی خوبی در پیش دارد. پس سهام آن را خریداری می کند. اگر پیش بینی او درست از آب درآید٬ قیمت سهام شرکت افزایش پیدا کرده و او سود می برد و در غیر این صورت زیان خواهد دید. در این حالت٬ سرمایه گذار٬ روی موفقیت شرکت الف شرط بندی کرده است.<br /><br />اما مدل دیگری از سرمایه گذاری هست که به آن <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Short_%28finance%29" target="_blank">«فروش استقراضی» (Short Selling)</a> می گویند. در این روش٬ شما حدس می زنید که ارزش سهام شرکت الف به دلیل فعالیتها و سیاستهای نادرست شرکت رو به کاهش خواهد بود. بنابراین روی سقوط آن شرط بندی می کنید.<br /><br />سعی می کنم با یک مثال ساده این موضوع را روشنتر کنم: شما ۱۰۰۰ سهم از شرکت الف را «قرض» می کنید و آن را بلافاصله به قیمت روز بازار یعنی ۱۰ دلار در هر سهم می فروشید. با ده هزار دلار پولی که دارید٬ یک ماه بعد٬ سهام همان شرکت را به قیمت هر سهم ۸ دلار خریداری می کنید و ۱۰۰۰ سهم قرضی را به صورت سهام بر می گردانید و به ازای قرض خود نیز فرضا ۵۰۰ دلار بهره می پردازید و ۱۵۰۰ دلار در این میان نصیب شما می شود. در این مدل٬ این سقوط و کاهش ارزش شرکت الف است که برای سرمایه گذار سودآور است.<br /><br />برگردیم به موضوع بحث اصلی. در پنج سال اخیر٬ سیاستمداران و سرمایه گذاران بزرگ آمریکایی با شرط بندی روی سقوط ارزش املاک و مستغلات در آمریکا٬ میلیاردها دلار سود به جیب زده اند. اما آیا این «فروش استقراضی» و «شرط بندی» ها برای اقتصاد آمریکا مفید هستند؟ اقتصاد آمریکا چگونه باید مجددا روی پای خود بایستد٬ در حالیکه بزرگترین سرمایه داران و سیاستمداران آن٬ فعالانه روی سقوط آن شرط می بندند؟<br /><br />فقط به لیست زیر نگاهی بیاندازید و ببینید چه کسانی از سقوط اقتصاد آمریکا سود می برند:<br /><br /><ul style="text-align: right;"><li>یک بررسی از فعالیتهای اقتصادی اعضای کنگرهی آمریکا توسط مجلهی «وال استریت ژورنال» نشان می دهد که <a href="http://finance.yahoo.com/news/article/109442/congress-members-bet-on-fall-in-stocks?sec=topStories&pos=5&asset=03213b77b7c7547874dc0b750c36f5e8&ccode=1" target="_blank">۱۳ تن از اعضای کنگره یا همسران آنها٬ طی سال ۲۰۰۸ یعنی درست یک سال پیش از اوج بحران مالی و بانکی در آمریکا٬ مبالغ هنگفتی روی سقوط اقتصاد آمریکا سرمایه گذاری و شرط بندی کرده اند</a>.<br /></li><li>یک شخص حقیقی به نام <a href="http://hotair.com/archives/2010/05/04/congress-bet-against-the-american-economy/" target="_blank">«جف گرین» با شرط بندی روی سقوط ارزش بازار املاک و مستغلات در آمریکا٬ صدها میلیون دلار سود</a> برده است. حال او در تلاش است تا با پولهای بادآورده٬ از ایالت فلوریدا راهی مجلس سنای آمریکا شود.</li><li>موسسهی عظیم مالی به نام «گولدمن سَکز» (Goldman Sachs) بدون پرده پوشی و بی هیچ شرم و حیایی٬ در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ که بازار املاک و مستغلات شروع به سقوط کرد٬ <a href="http://theeconomiccollapseblog.com/archives/how-goldman-sachs-made-tens-of-billions-of-dollars-from-the-economic-collapse-of-america-in-four-easy-steps" target="_blank">روی سقوط مشتریان خود شرط بندی کرد</a> و کوهی از سود بادآورده را نصیب خود کرد. سیلوین رینز٬ یک متخصص امور مالی <a href="http://www.nytimes.com/2009/12/24/business/24trading.html?pagewanted=1&_r=2" target="_blank">به نیویورک تایمز می گوید</a>: «برای درک بهتر موضوع٬ درست مثل این است که شما خانهی همسایه تان را در مقابل آتش سوزی بیمه کنید و دریافت کنندهی بیمه هم شما باشید و سپس خانهی همسایه تان را آتش بزنید».<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-LpkpidKnI/AAAAAAAAAcw/wfY0IDXiRtU/s1600/goldman_sachs.jpg"><br />دفتر مرکزی گولدمن سکز٬ ۸۵ براد استریت٬ نیویورک</center><br /></li><li>همچنین فاش شد که <a href="http://www.huffingtonpost.com/andy-borowitz/goldman-sachs-reveals-it_b_558774.html" target="_blank">گولدمن سکز مبالغ عظیمی روی سقوط و شکست فعالیتهای نفتی در خلیج مکزیکو شرط بندی کرده٬ و تصادفا(!) این شرط بندی درست یک روز پیش از نشت عظیم نفت در سکوی شرکت نقتی «بی پی» در خلیج مکزیکو</a> انجام شده است. در بررسی های به عمل آمده٬ ایمیلی از یکی از کارمندان گولدمن سکز یه نام فابریس تور به دوست دخترش به دست آمده که در آن او به دوست دخترش با افتخار می گوید: «یک سکوی حفاری در خلیج مکزیکو از بین خواهد رفت و ما در پول غلت خواهیم زد.» <br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-GJ7ribdII/AAAAAAAAAcY/DVEUCKiKqcQ/s1600/1.jpg"><br />فابریس تور</center><br /></li><li>جان پالسِن٬ به کمک گولدمن سکز٬ به سرعت تبدیل به یکی از ثروتمندترین افراد آمریکا شد. شرط بندی روی <a href="http://www.nasdaq.com/aspx/company-news-story.aspx?storyid=201004161659dowjonesdjonline000769&title=paulson--co-made-billions-betting-against-risky-mortgages" target="_blank">شکست و سقوط بازار املاک و مستغلات در سال ۲۰۰۷ چیزی حدود ۱۵ میلیارد دلار</a> نصیب شرکت سرمایه گذاری او کرد. حدود ۴ میلیارد دلار از این پول نصیب شخص پالسن شد.<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-LnjRxexLI/AAAAAAAAAco/f_bMiUxK_6w/s1600/1.jpg"><br />جان پالسِن</center><br /></li><li>سرمایه دار افسانه ای٬ «<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Warren_Buffett" target="_blank">وارن بافه</a>» (Warren Buffet) در روز شنبه هفتهی گذشته اظهار کرد که <a href="http://www.marketwatch.com/story/buffett-bearish-on-currencies-holding-value-2010-05-01?siteid=rss&rss=1" target="_blank">سرمایه گذاری او روی سقوط ارزش پول های عمده متمرکز شده است</a> چرا که او فکر می کند کسر بودجه های عظیم دولتهای بزرگ٬ باعث کاهش ارزش پولهای آنان خواهد شد.</li><li>دولت فدرال آمریکا٬ مقادیر زیادی «کردیت دیفالت سوآپ» (Credit Default Swaps)از مدارس ایالت فلوریداو دولتهای ایالات کالیفرنا و نوادا در اختیار دارد. معنی این جمله این است که در صورتی که مدارس ایالت فلوریدا یا دولتهای ایالات کالیفرنیا و نوادا از پس بازپرداخت وامهای خود بر نیایند٬ <a href="http://www.georgewashington2.blogspot.com/2010/04/fed-owns-credit-default-swaps-on-debt.html" target="_blank">دولت فدرال آمریکا٬ در این میان سود خواهد برد</a>.</li><li>جی پی مورگان (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/JPMorgan_Chase" target="_blank">JP Morgan</a>)٬ سیتی گروپ (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Citigroup" target="_blank">Citi Group</a>) و بنک آو آمریکا (<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Bank_of_America" target="_blank">Bank Of America</a>) به مشتریان خود٬ موقعیتهای سرمایه گذاری ارائه می دهند تا <a href="http://www.huffingtonpost.com/2010/04/27/banks-bet-against-us-citi_n_553891.html" target="_blank">روی سقوط مالی شهرها و ایالات آمریکا شرط بندی کرده</a> و در صورتی که هر یک از شهرداری ها یا دولتهای ایالتی آمریکا از پس بازپرداخت وامهای خود بر نیایند٬ سرمایه گذاران در این میانه سود ببرند.</li></ul><div style="text-align: left;"><br /></div>سود بردن معقول از سرمایه گذاری منصفانه٬ موضوعی مورد پذیرش همگان است. اما وقتی سرمایه داران بزرگ و سیاستمداران روی فروریختن اقتصاد آمریکا شرط بندی می کنند٬ جای تامل بسیار است.<br /><br />از طرف دیگر٬ منطقا یک سرمایه گذار برای سودده کردن شرط بندی خود٬ تلاش هم خواهد کرد. اما موضوع زمانی جالبتر میشود که بدانیم افرادی که اینگونه روی سقوط اقتصادی آمریکا شرط بندی می کنند٬ هم انگیزه و هم قدرت کافی برای تحقق این موضوع را در اختیار دارند و کافی است هر از گاهی٬ یک فشار «کوچک» در جهتی که می خواهند به اقتصاد وارد آورند تا شرط را ببرند.<br /><br />واقعیت این است که محیط اقتصادی آمریکا٬ به محیطی تبدیل شده که ترس در آن حکمفرمایی می کند. وقتی اقتصاد به نقطه ای برسد که عدهی قلیلی٬ از شکست و سقوط میلیونها فرد دیگر٬ میلیاردها دلار سود به جیب می زنند٬ باید فکری جدی به حال سیستم کرد.<br /><br />به نمودار زیر دقت کنید. <a href="http://theeconomiccollapseblog.com/archives/how-is-the-u-s-economy-supposed-to-succeed-when-our-politicians-and-the-big-banks-are-making-billions-of-dollars-betting-against-it/change-in-national-income" target="_blank">درآمد ملی آمریکا ته به حال هیچ گاه تا این حد سقوط نکرده</a> است:<br /><br /><br /><center><img style="width: 400px; height: 240px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-F9BPEI05I/AAAAAAAAAbo/G2Nw0S9Tgac/s1600/Change-In-National-Income-1024x614.png" /></center><br />در این اوضاع٬ <a href="http://theeconomiccollapseblog.com/archives/how-is-the-u-s-economy-supposed-to-succeed-when-our-politicians-and-the-big-banks-are-making-billions-of-dollars-betting-against-it/us-government-spending-vs-us-government-revenue" target="_blank">درآمد دولت به پایینترین سطح خود رسیده در حالیکه مخارج آن در حال شکافتن سقف آسمان</a> است:<br /><br /><center><img style="width: 400px; height: 240px;" src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-F9BjAIpkI/AAAAAAAAAbw/yfunMoNOlzE/s1600/US-Government-Spending-vs-US-Government-Revenue.jpg" /></center><br />و <a href="http://theeconomiccollapseblog.com/wp-content/uploads/2010/05/United-States-national-debt.png" target="_blank">بدهی ملی دولت آمریکا از یک تریلیون دلار در سال ۱۹۸۰ به بیش از دوازده تریلیون دلار رسیده و کماکان در حال افزایش</a> است و کسی توان کنترل آن را ندارد.<br /><br /><center><img style="width: 400px; height: 240px;" src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-F9B1AxbEI/AAAAAAAAAb4/R7sb4wLYTes/s1600/United-States-national-debt.png" /></center><br />بدیهی است که چنین کسر بودجهی عظیمی٬ (که تنها مختص آمریکا نیست و تمامی دولت های جهان کمابیش با آن درگیرند) نمی تواند تا ابد ادامه پیدا کند. <a href="http://www.marketwatch.com/story/buffett-bearish-on-currencies-holding-value-2010-05-01?siteid=rss&rss=1" target="_blank">وارن بافه در این مورد می گوید</a>: «تماشای تلاش دنیا برای خلاصی از بار بدهی کلان٬ منظرهی جالبی نخوهد بود.»<br /><br />واقعیت این است که وضعیت بعضی کشورها از آمریکا هم بدتر است. <a href="http://endoftheamericandream.com/archives/the-coming-economic-collapse-of-japan-and-why-you-should-be-extremely-concerned-about-it" target="_blank">بدهی ناخالص دولت ژاپن به ۲۰۱٪ تولید ناخالص ملی آنان رسیده</a> است و تنها راه فرار از ورشکستگی دولت ژاپن٬ استقراض باز هم بیشتر پول است.<br /><br />اما این بازی تا ابد ادامه پیدا نخواهد کرد.<br /><br /><center><img src="http://1.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S-F-d4_uJlI/AAAAAAAAAcA/t2H7OGyDwT4/s1600/1.gif" /></center><br />هرگر در تاریخ بشریت٬ زمانی نبوده که کشورهای جهان٬ چنین حجم عظیمی از بدهی داشته باشند. وقتی حباب عظیم این بدهی ها بترکد٬ اوضاع به شدت منقلب خوهد شد و مهره های دومینو به سرعت فرو خواهند افتاد. اما وقتی این اتفاق بیافتد٬ یک موضوع قطعی است: اینکه عدهی زیادی سود سرشاری از سقوط و ورشکستگی دیگران خواهند برد.<br /><br />این مطلب ترجمهی آزاد از <a href="http://www.dailymarkets.com/stocks/2010/05/05/how-is-the-us-economy-supposed-to-succeed-when-our-politicians-and-the-big-banks-are-making-billions-of-dollars-betting-against-it/" target="_blank">این مقاله</a> است. توضیحات مربوط به «فروش پایین» (Short Selling) و انواع سرمایه گذاری از من است.<br /><br />پی نوشت: <a href="http://www.nytimes.com/2010/05/07/business/07goldman.html?ref=business" target="_blank">شرکت ای آی جی٬ که در جریان بحران مالی خسارات بسیار هنگفتی متحمل شد و تا آستانهی ورشکستگی پیش رفت٬ به جای گولدمن سکز٬ از این پس از بنک آو آمریکا و سیتی گروپ به عنوان شرکت های مشاور استفاده خواهد کرد</a>. این اولین و یکی از بزرگترین ضربه ها به گولدمن سکز٬ بعد از متهم شدن توسط SEC است.Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com12tag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-10188080980283646682010-04-30T07:35:00.000-07:002010-04-30T08:11:16.936-07:00۹ عبارت مرگبار مورد استفاده توسط خانمها۱- باشه<br />خانمها از این واژه برای پایان دادن به بحثی استفاده می کنند که صددرصد حق با آنهاست و شما باید خفه شوید.<br /><br />۲- پنج دقیقهی دیگه<br />اگر او در حال حاضر شدن برای رفتن به میهمانی است٬ این عبارت معادل است با یک ساعت و نیم. پنج دقیقه٬ فقط زمانی پنج دقیقه است که شما در حال تماشای مسابقه ی فوتبال هستید و خانم منتظر کمک شما در آشپزخانه است.<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S9rxzyPDLXI/AAAAAAAAAbg/bhLt6d_9ns0/s1600/1.jpg"></center><br />۳- هیچی<br />این یکی آرامش قبل از طوفان است و معنی و مفهوم آن این است که یک چیزی هست و شما باید شش دانگ حواستان هوشیار باشد. بحثهایی که با «هیچی» شروع میشوند٬ معمولا با «باشه» خاتمه می یابند. (رجوع کنید به شمارهی یک)<br /><br />۴- هر کار میخوای بکن<br />این اصلا به معنی مجوز انجام کار نیست! بلکه بیشتر یک دام و نفس کش طلبی است. سریعا کاری را که می خواهید انجام دهید٬ متوقف کنید.<br /><br />۵- «آه بلند»<br />این در حقیقت یک واژه است٬ منتهی به صورت غیر کلامی ادا میشود و معمولا مردان آن را بد می فهمند. یک «آه بلند» یعنی خانم فکر می کند که شما یک احمق بالفطره هستید و او دارد وقتش را در بحث با شما به خاطر هیچی تلف می کند. (برای فهمیدن معنی «هیچی» به شمارهی سه رجوع کنید.)<br /><br />۶- چیزی نیست<br />این یکی از خطرناکترین و مرگبارترین عبارات مورد استفادهی خانمهاست. معنی و مفهوم این واژه این است که خانم میخواهد درست و حسابی فکر کند تا در مورد چگونگی تنبیه کردن شما تصمیم بگیرد.<br /><br />۷- ممنون<br />اگر خانمی از شما تشکر کرد٬ سوال نکنید و پس نیافتید. خیلی ساده بگویید «خواهش می کنم.» (البته من مایلم اینجا یک موردی را اضافه کنم: اگر خانمی گفت: «خیلی ممنون» این یک کنایهی ناب است و به هیچ وجه معنی تشکر نمی دهد. در این حالت هرگز نگویید «خواهش می کنم» چون در این صورت پاسخ خواهید شنید: «قربون ننه ات بری» - برای معنی عبارت «قربون ننه ات بری» به شمارهی ۸ رجوع کنید.)<br /><br />۸- قربون ننه ات بری<br />در فرهنگ زنانه٬ این واژه یعنی: «...ر تو دهنت»<br /><br />۹- چیز مهمی نیست٬ خودم درستش می کنم<br />یک عبارت مرگبار دیگر. این٬ یعنی کاری که خانم چندین بار به آقا در موردش تذکر داده اما حالا دست آخر خودش مجبور است آنرا به انجام برساند. سرانجام این محاوره ممکن است منتهی به این شود که آقا بپرسد: «حالا مگه چی شده؟» و خانم بگوید: «هیچی» (در مورد «هیچی» به شمارهی سه مراجعه کنید.)Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-177854195508949304.post-61718285563134191542010-04-27T05:47:00.000-07:002010-04-27T06:53:48.736-07:00بیستم ماه می٬ همگی کاریکاتور محمد را بکشیمسیاتل٬ کاریکاتوریست آمریکایی: بیستم ماه می٬ همگی کاریکاتور محمد را بکشیم<br /><br />تهدید به قتل توسط یک گروه مسلمان افراطی. این دلیل٬ کافی بود تا <a href="www.comedycentral.com/" target="_blank">شبکهی تلویزیونی کامِدی سنترال</a>٬ یکی از اپیزود های مجموعهی ساوت پارک را به خاطر داشتن یک تصویر کارتونی از محمد بن عبدالله٬ سانسور کند. اما در مقابل این موضوع انگیزه ای شد برای <a href="http://mollynorris.wordpress.com/" target="_blank">مالی نوریس</a>٬ کارتونیست آمریکایی طراح این تصویر٬ <a href="http://voices.washingtonpost.com/comic-riffs/2010/04/everybody_draw_mohammed_day_ga.html" target="_blank">تا بیستم ماه می را «روز جهانی کاریکاتور محمد»</a> بنامد.<br /><br />یعد از اینکه یک بلاگر مسلمان به کامِدی سنترال در مورد انتشار <a href="http://www.time.com/time/specials/packages/article/0,28804,1984966_1984961_1984609,00.html" target="_blank">این تصویر٬ که محمد را٬ نهان از انظار٬ در پوشش یک خرس</a> نشان می دهد٬ هشدار داد٬ تصویر زیر در سایت رسمی مجموعهی ساوت پارک به نمایش در آمد:<br /><br /><center><img src="http://3.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S9bl9SghYwI/AAAAAAAAAa4/B01F6BL4M14/s1600/1.jpg"></center><br /><br />هفتهی بعد از آن٬ ساوت پارک مجددا فردی را در لباس خرس نمایش داد که بعدا مشخص شد او سانتاکلاز بوده است. آنها در این اپیزود محمد را نیز نمایش دادند٬ این بار در زیر یک چهارگوش سیاه که روی آن نوشته بود: «سانسور شده»! اما محمد نخستین بار در سال ۲۰۰۱ در اپیزود «بهترین رفقا» با شرکت عیسی مسیح٬ بودا٬ موسی٬ کریشنا٬ جوزف اسمیت و سان زو در مجموعهی ساوت پارک ظاهر شده بود.<br /><br /><center><img src="http://4.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S9brhlpllcI/AAAAAAAAAbI/un7UYeJNtOc/s1600/1.jpg"></center><br />اما کارتونیست طراح این تصویر٬ که خنده و خنداندن را «عبادت» خودش می داند٬ از هنرمندان سراسر دنیا خواسته تا در روز بیستم ماه می٬ با کشیدن تصویر محمد با این تهدیدات مقابله کنند. <a href="http://www.facebook.com/event.php?eid=113257775375783&ref=mf" target="_blank">یک صفحهی فیس بوک هم برای جمع آوری و انتشار این تصاویر</a> تهیه شده است.<br /><br />گروه <a href="http://en.wikipedia.org/wiki/Revolution_Muslim" target="_blank">مسلمانان انقلابی نیویورک</a> در <a href="http://www.revolutionmuslim.com/" target="_blank">وبسایت خود</a>٬ تصویری از تئو ونگوگ٬ فیلمساز هلندی که توسط یک مسلمان به قتل رسید٬ را به عنوان تهدید ضمنی در وبسایت خود ضمیمه کرده بود. آنها در وبسایت خود نوشتند: «کاری که سازندگان ساوت پارک می کنند٬ کاری است احمقانه و می تواند همان پیامدی را برای آنان داشته باشد که تئو ونگوگ به آن دچار شد. این یک تهدید نیست(!) (علامت تعجب از من است.) بلکه هشداری است واقعی در مورد اتفاقی که ممکن است روی دهد.» سخنگوی این گروه ادعا می کند نوشتهی آنان تشویق به خشونت نیست. پس از این اتفاق٬ پلیس نیویورک٬ تدابیر امنیتی را در اطراف ساختمان ساوت پارک٬ تشدید کرده است.<br /><br />اما از آن طرف٬ این پیشنهاد با استقبال بی نظیری از سراسر جهان روبرو شده است. نوریس می گوید از زمان طرح پیشنهاد٬ تاکنون تصاویر متعددی به دستش رسیده و شاید روزی منتخبی از این تصاویر را روی یک دست «ورق» چاپ کند. او این کمپین را «شهروندان در مقابل شهروندانِ مخالف طنز» نامیده است.<br /><br />اما دیشب اتفاق جالب دیگری افتاد. مجموعه ی تلویزیونی سیمپسونز٬ در اقدامی جالب٬ در آخرین اپیزود خود٬ به صورت غیر مستقیم٬ به حمایت از ساوت پارک پرداخته است. در این اپیزود٬ بارت سیمپسون٬ روی تخته سیاه می نویسد: «ساوت پارک٬ اگر نمی ترسیدیم٬ در کنار شما می ایستادیم.»<br /><br /><center><img src="http://2.bp.blogspot.com/_uyIkGSduwE0/S9bl9vLzErI/AAAAAAAAAbA/nv2A_yg1EwU/s1600/2.png"></center><br />باید تا بیستم می منتظر ماند و دید این کمپین به کجا می رسد..Talented Moronhttp://www.blogger.com/profile/03193452663946353487noreply@blogger.com