Friday, July 15, 2011
  • قسمت اول: راکی



حتی یک فیلم یا سریال خوب تلویزیونی هم چیزی نیس به جز یه شخصیت مسخره که همه‌ی قوانین زندگی واقعی رو به فاک میده٬ نابغه ای که زیادی باهوشه٬ زیادی باحاله و کسیه که همه‌ی قوانینو میشکنه اما هیچ وقتم برا اینکارش تنبیه نمیشه.

اما میدونین غیر از تو فیلما٬ کجا میشه چنین شخصیت هایی رو پیدا کرد؟ هه هه هه . . . بله٬ تو زندگی واقعی.

این قسمت: راکی
داستان فیلم
همه‌ی ما سیلوستر استالونه رو به عنوان یه ماشین آدمکشی شکست ناپذیر با نیشخندی روی لباش میشناسیم. برا همینم یادمون میره که کل قصیه‌ی راکی راجع به یک جوون داغونی بود که شغل های عجیب و غریب داشت چون بوکس بازی کردنش افتضاح بود. اصن٬ راستش اینه که نصف شما که دارین این مطلبو میخونین٬ احتمالا فقط راکی دو و سه و . . . یادتونه و احتمالا یادتون نیس که راکی در پایان فیلم اولش٬ مسابقه رو به حریف واگذار می کنه و میبازه.
اما قسمت هیجان انگیز ماجرا اونجاس که این بچه‌ی کله پوک فیلادلفیایی که به صورت نیمه وقت٬ بوکس هم بازی میکرد٬ یه جورایی شانس مسابقه با قهرمان بوکس اون دوره (آپولو کرید) نصیبش میشه٬ طرف رو ناک داون می کنه٬ و بعد از اینکه حریفش از جاش پا میشه٬ پا به پای حریف تا آخر طول مسابقه می جنگه و حسابی از حریفش کتک میخوره اما جا نمیزنه. در پایان مسابقه هم صورتش مثل خیک ورم کرده اما کم نمیاره و ثابت می کنه که میتونه حریف بهترین ها بشه.

اما واقعیت:
این آقا در واقعیت کسی بود به نام «چاک وپِنِر». این بابا در سال ۱۹۷۵ تو نیوجرسی٬ روزا به فروشندگی مشروبات الکلی مشغول بود و شبا بوکس بازی میکرد. و در ضمن هیکل میکل‌شم یه چیزی بود تو این مایه ها:


اونی که سمت چپ می بینین٬ آقای چاکه. صورتش هم معمولا همینجوری زیر یه مشت بود.



یادتونه در اوج پایان مسابقاتش٬ صورت راکی معمولا شبیه یه جونوری بود که کامیون از روش رد شده باشه؟ و یادتونه که هر دفعه مشت میخورد تو صورتش٬ تو صحنه‌ی اسلوموشن دو لیتر خون از صورتش میپاشید بیرون؟ خب واقعیت اینه که این بابا یعنی «چاک» معروف بود به «خونمال بی-آن» (بی آن اسم محل سکونت این یارو بوده). یعنی به محض اینکه مشت میخورده تو صورتش٬ خون فواره میزده از صورتش بیرون. (صورت این آقا بیش از ۳۰۰ تا بخیه داشته. چه میشه کرد٬ خب بهترین بوکسور زمون خودش نبوده خب).

حالا به جای آپولو کرید که با راکی مسابقه داد٬ وپنر شانس رقابت با بهترین بوکسور تاریخ بشریت از ابتدا تاکنون٬ یعنی محمد علی کلی٬ نصیبش شد. قهرمان علی٬ میخاست قبل از یه مسابقه‌ی سنگین که در پیش داشت٬ یه مسابقه‌ی دست گرمی و آسون داشته باشه. خلاصه توی لیست میگردن و چاک وپنر مادرمرده رو به عنوان حریف کلی انتخاب می کنن. قرارم میشه عایدی مسابقه به صورت ۹۴٪ و ۶٪ به نفع کلی بینشون تقسیم بشه.

درست مث فیلم راکی٬ محمد علی اوایل مسابقه حریفشو دستکم میگیره و بازی بازی می کنه و چاک ناگهان محمدعلی رو ناک داون می کنه و همه رو در بهت فرو میبره.


نه آخه قد و قواره رو ببین!


البته علی از جاش پا میشه و از صورت چاک به عنوان کیسه بوکس استفاده می کنه و حسابی از خجالتش در میاد٬ اما تا آخر مسابقه چاک روپاش وامیسته و در راند ۱۵ که راند آخر باشه٬ نوزده ثانیه مونده به آخر مسابقه٬ چاک زمین میخوره٬ داور تا ۹ میشمره و ناک آت تکنیکی اعلام می کنن. صورت چاک بعد از این مسابقه ۲۳ تا بخیه میخوره٬ اما تا آخر وامیسته.



سیلوستر استالونه‌ی جوون این مسابقه رو تو تلویزیون تماشا می کنه و بلافاصله سناریوی فیلم رو می نویسه که در نهایت جایزه‌ی اسکار بهترین فیلم سال رو میبره٬ پنج تا فیلم هم پشت بند اون در ادامه‌ش میسازه و نسلی از فیلمهای ورزشی که قهرمان داستان در ابتدا جدی گرفته نمیشه اما بعدن پدر همه رو در میاره٬ دنبال این فیلم در میان.

سالها بعد هم چاک وپنر از بازنشستگی در میاد و با یک غول از شوروی یه مسابقه میده.

ادامه دارد . . .

مطالب مرتبط: نه فیلم باورنکردنی که بر اساس واقعیت ساخته شدن - قسمت دوم: شرلوک هُلمز

منابع:

یک
دو