Tuesday, October 20, 2009
پرزیدنت اوباما٬ شخصا در حال پیگیری توافقی نهایی در مذاکرات سری روز دوشنبه با تهران٬ در مورد آینده‌ی ذخایر اورانیوم ِ «اندک-غنی شده‌ی» ایران است. مقامات کاخ سفید می گویند٬ اوباما٬ در چهارماه گذشته٬ شخصا سه بار وارد پروسه‌ی مذاکرات چندجانبه با تهران شده است. این مذاکرات٬ حالا نه تنها محکی برای مقاصد هسته ای ایران است٬ بلکه توانایی اوباما در مهار جاه طلبی های هسته ای ایران٬ از طریق تهدید٬ تشویق و تحریم نیز به بوته‌ی آزمایش گذاشته خوهد شد.


مذاکرات پنهانی٬ از ماه ژوئن شروع شد: زمانی که ایرانیان به آژانس بین المللی اتمی گزارش دادند که منابع سوخت هسته ای آنها که در رآکتور تحقیقاتی ساخته شده توسط مهندسین آمریکایی در سال ۱۹۶۷ در زمان شاه مورد استفاده قرار می گرفته٬ رو به اتمام است. ایران از آژانس تقاضا کرد که سوخت لازم برای این رآکتور را که برای تولید داروهای لازم برای درمان سرطان٬ تولید اشعه‌ی ایکس و حشره کش ها به کار میرود٬ فراهم کند. آژانس به نوبه‌ی خود٬ این تقاضای ایران را به آمریکا منتقل کرد. یکی از مقامات آمریکا که در مذاکرات شرکت داشت و مایل به افشا شدن نامش نبود٬ در این باره می گوید: «ما یک فرصت استثنایی پیدا کردیم.» ما متوجه شدیم که می توان صفحات سوخت مورد نیاز ایران را از منبعی کاملا غیر معمول تهیه کرد: از ذخایر اورانیوم غنی شده‌ی سطح پایین توسط خود ایران که بر خلاف مقررات آژانس٬ در تاسیسات نطنز طی سالهای گذشته غنی شده بود. آمریکا٬ اسرائیل و دیگران تخمین زدند که این ذخایر - در صورت عدم همکاری ایران با بازرسان و غنی سازی بیشتر آنها - برای تولید یک بمب اتمی کافی بود. بنابراین این ایده که ایران اکثر این ذخایر را برای تبدیل کردن به صفحات بی خطر موردِ استفاده در رآکتور تحقیقاتی٬ به خارج بفرستد٬ فرصتی طلایی برای کاهش تنش ها بود.

در اوایل جولای٬ اوباما به همراه دستیار ارشد خود در موضوع منع و کاهش سلاحهای هسته ای٬ گری سیمور٬ به مسکو سفر کرد و این پیشنهاد را روی میز روسها گذاشت: اگر ایران با ارسال ذخایر سوخت اندک-غنی شده‌ی خود به مسکو موافقت کند٬ روسها آن را تا سطح مورد نیاز برای استفاده در رآکتور تحقیقاتی غنی خواهند کرد و فرانسه (که در مذاکرات سهیم بود) آن را به صفحات لازم برای تولید ایزوتوپ تبدیل خواهد کرد. سپس این صفحات٬ که دیگر قابلیت تبدیل به اورانیوم مورد نیاز برای استفاده در سلاح را نخواهند داشت٬ به ایران ارسال خواهند شد. به گفته‌ی یک مقام ارشد٬ روسها بلافاصله پاسخ دادند: «چه ایده‌ی خوبی!»

بعد از این ماجرا٬ مجموعه ای از مذاکراتِ دقیق در سطوح بالا بین ایران٬ آژانس٬ فرانسه٬ روسیه و آمریکا برای رتق و فتق جزئیات ماجرا٬ برگزار شد. در اواسط سپتامبر٬ اوباما طی تماسی تلفنی با البرادعی٬ رئیس آژانس٬ تمایل آمریکا برای انجام این معامله را به او ابلاغ کرد. البرادعی هم این موضوع را به نماینده‌ی ایران در آژانس ابلاغ کرد و نماینده‌ی ایران اعلام کرد که باید با دولت مطبوعش مشورت کند. در نهایت ایرانیان هم چراغ سبز خود را به آژانس نشان دادند.

در این میان٬ آمریکا می خواست اطمینان حاصل کند که ایران پیشدستی نکرده و اورانیوم غنی شده را از منبعی غیر از ذخایر اورانیوم غنی شده‌ی خود تهیه نکند. بنابراین وقتی اوباما با مدودف در اجلاس سران در اواخر سپتامبر در سازمان ملل در نیویورک ملاقات کرد٬ با تحت فشار قرار دادن روسها٬ از آنها خواست تا «در سطح رئیس جمهور تضمین بدهند که ایران تامین کننده‌ی مواد اولیه برای این معامله» باشد. به گفته‌ی مقامات ارشد کاخ سفید٬ روسها با این درخواست موافقت کردند.

اوباما سپس طی تماس مجددی با البرادعی٬ جزئیات طرح را به او اعلام کرد که سرانجام در اول اکتبر در اجلاس ژنو با حضور ایران٬ چین٬ روسیه و قدرتهای مطرح غربی٬ اعلام عمومی شد. در این مذاکرات٬ مذاکره کننده‌ی آمریکایی٬ ویلیام برنز٬ طی گفتگوهایی رودررو با همتای ایرانی خود٬ میزان سوخت را تعیین کرده و مقرر شد جزئیات انتقال اورانیوم در مذاکرات ۱۹ اکتبر روشن شود.

اما علی رغم فعالیتهای دیپلماتیک در بالاترین سطوح٬ آمریکا زیاد به مذاکرات دوشنبه در وین خوشبین نبود. بعد از سالها مذاکرات بی حاصل٬ آنها کاملا برای وقت کشی یا ایرادگیری و در نتیجه شکست کامل معامله بر سر جزئیات٬ توسط ایران آماده بودند. بمب گذاری انتحاری روز یک شنبه در ایران هم که منجر به کشته شدن تعدادی از فرماندهان سپاه پاسداران شد٬ نیز سایه ای از ابهام بر مذاکرات روز دوشنبه افکند٬ چرا که طبق معمول همیشه٬ مقامات ایران٬ آمریکا را به خاطر تلاش برای ناامن کردن کشور توسط گروههای تجریه طلب و تضعیف دولت مقتدر٬ مقصر قلمداد کردند. اما با این حال٬ هر دو طرف می توانند دلیلی برای خوشبینی نیز داشته باشند: اگر این معامله به سرانجامی برسد٬ آمریکا توانسته است جلوی تبدیل شدن مقادیر زیادی از سوخت غنی شده توسط ایران به سلاح هسته ای را بگیرد. در عین حال ایران نیز خواهد توانست چرخه‌ی غنی سازی خود را از غیرقانونی بودن٬ رهانیده و آن را موجه جلوه دهد. در بهترین حالت٬ این مذاکرات نوید آینده‌ی بهتری را خواهند داد و راه را برای پیشرفت های بعدی هموار خواهند ساخت.

منبع: مجله‌ی تایم
Monday, October 19, 2009
هنوز فصل گل نی نرسیده٬ اما با این وجود شهردار مسکو به شهروندان قول داده امسال در مسکو برفی نخواهند دید.


با صرف چندین میلیون دلار ناقابل و استخدام چند فروند هواپیمای نیروی هوایی٬ آنها قصد دارند با ریختن مواد شیمیایی خاصی به روی ابرها٬ باعث شوند تا بارش برف توسط ابرهای برف دار٬ قبل از رسیدن به شهر به وقوع بپیوندد. شهردار مسکو که قبلا هم سعی کرده نقش خدا را با منحرف کردن رودخانه‌ی اوب به سمت مسکو برای آبیاری اراضی آن بازی کند٬ فکر می کند امکان ندارد این پروژه‌ی او با شکست روبرو شود. شهر مسکو با بودجه ای ۴۰ میلیارد دلاری در سال (بیش از بودجه‌ی شهر نیویورک) به راحتی می تواند از پس هزینه‌ی ۲-۳ میلیون دلاری استخدام چند هواپیما برای خلاصی از شر ابرهای باران زای بهاری برآید.


اما طوفانهای برف و کولاک مسکو٬ چالشی جدی برای نیروی هوایی خواهند بود. این برنامه به راحتی آب خوردن در شورای شهر مسکو (که در چنبره‌ی هواداران جناب شهردار است) تصویب شده و قرار است بین ۱۵ نوامبر تا ۱۵ مارچ٬ هواپیماهای نیروی هوایی٬ با پاشیدن پودر سیمان٬ پودر یخ خشک و نقره‌ی یددار از بارش برفهای سنگین در مسکو جلوگیری کنند. این وسط تنها صدای اعتراض٬ یکی متعلق به هواداران محیط زیست است و دیگری از جانب ساکنین حومه‌ی مسکو که در صورت کلید خوردن این پروژه باید با چندین متر برف دست و پنجه نرم کنند.

منبع
Wednesday, October 14, 2009
در میان اقوام مختلف بشری٬ داستانی به صورت سینه به سینه٬ به اشکال و روایات مختلف تا به امروز نقل شده که حکایت از وقوع طوفان مهیبی دارد. این طوفان٬ بنا به خواست خدا یا خدایانی صورت گرفته که خواهان محو تمدن بشری از روی زمین بوده اند و مشهورترین این روایت «طوفان نوح» است.


تابلو «سیلاب» برگرفته از داستان طوفان نوح از انجیل اثر گوستاو دوره


این افسانه٬ در میان اقوام سومری٬ بابلی (حماسه‌ی گیلگمش) و در ادیان یهود و اسلام با تفاوت هایی٬ نقل شده است. همچنین نسخه های مختلفی از آن در جنوب و شرق آسیا و منطقه‌ی اقیانوسیه٬ از هندوستان و چین گرفته تا مالزی و استرالیا و نیوزیلند ثبت شده است.

همچنین در اروپا٬ در میان اقوام یونانی٬ آلمانی٬ فنلاندی و ایرلندی٬ نقل قولهایی در مورد وقوع طوفانی بزرگ وجود دارد. در میان بومیان آمریکا یعنی اقوام آزتک٬ مایا و اینکا نیز داستانهایی به این شکل وجود دارد.

برای مثال٬ در افسانه های اندونزی آمده که زمین روی پشت یک مار عظیم الجثه قرار داشته و این مار که از حمل این بار سنگین روی دوشش خسته میشود و با تکانی٬ آنرا به داخل دریا پرتاب می کند. (دریا کجا بوده؟) و خدا (باتارا-گورو) با ارسال یک کوه به میان دریا٬ به کمک دخترش می شتابد. واضح است که تمامی نسل بشر امروز٬ فرزندان این دختر هستند و البته بعدها زمین مجددا روی سر مار قرار داده میشود!

در افسانه های نیوزلندی٬ روآتاپو٬ از پدرش یواِنوکو٬ به دلیل ترجیح دادن برادر کوچکش٬ «کاهوتیا تِ رانجی» به او عصبانی میشود و برادرش را در آب غرق می کند. اما برادر غرق شده با کمک وال ها نجات می یابد.

در افسانه های اینکا٬ ویراکوچا به کمک امواج سهمگین٬ غولها را از بین می برد و با مخفی شدن در غاری که هیچ منفذی به بیرون نداشته از طوفان جان سالم به در می برد.

آخرین این داستانها هم که افسانه‌ی طوفان نوح است که با ساختن کشتی و سوار کردن یک جفت از هر حیوان٬ آنها را از غرق شدن در طوفان قهر الهی نجات می دهد.


تابلوی «کشتی نوح» اثر نقاش آمریکایی ادوارد هیکس


اما همانطور که مشاهده میشود٬ تنها وجه مشترک همه‌ی این اقوال٬ وجود طوفانی بزرگ و غرق شدن عده‌ی زیادی در آب است. اما اسامی قهرمانان٬ شکل نجات یافتن انسان و حیوانات از این طوفان و بازتولید نسل٬ در هر یک تفاوتهای فاحشی با دیگری دارد.

قدر مسلم این است که وجود داستانی با مضمون طوفان بزرگ در میان اقوام بیشماری در نقاط مختلف زمین٬ امکان واقعی بودن آن را بسیار افزایش می دهد. اما در مورد منشا این داستانها٬ دانش مدرن وقعی به افسانه سرایی ها نمی نهد. اگر قرار داشتن زمین روی سر یک مار بزرگ در ذهن بشر امروزی مهمل می نماید٬ وقوع طوفان بنا به خواست خدا و محو گناهکاران نیز٬ به همان اندازه مضحک است. کافی است تصور کنید سونامی رخ داده در سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند که منجر به کشته شدن بیش از دویست هزار انسان شد٬ ۵۰۰ یا هزار سال قبل به وقوع می پیوست. بدیهی است که ذهن اجداد ما که در صدد ارائه‌ی توضیحی برای هر رویدادی بوده اند٬ در صورت عدم درک علل مادی این پدیده به افسانه سرایی روی می آورده و پای خدایان را به میان می کشد.

اما صرف نظر از شاخ و برگهایی که در طول هزاران سال به این داستان اضافه شده است٬ دانش مدرن٬ به دنبال حادثه ای میگردد که بتواند توضیحی برای وجود این افسانه های گوناگون با مضمون واحد باشد. نکته ای که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که لزوما تمامی این داستانها به یک حادثه‌ی واحد تاریخی اشاره نمی کنند. سیل یا طوفان پدیده ای است که به طور مکرر در همه جای دنیا رخ می دهد و موجب خسارتهای مالی و جانی زیادی میشود. حتی با پیشرفتهای تکنولوژیک امروزی٬ جلوگیری از طوفانهای این چنینی غیر ممکن است. (ببینید: طوفان کاترینا در آمریکا)

در مورد منشا ظهور چنین افسانه ای٬ بعضی معتقدند یافتن فسیل ماهی ها٬ صدف ها و آبزیان دیگر در نقاط مختلف زمین از جمله در میان کوههای بلند٬ این تصور را در مردم ایجاد کرده که لابد زمانی در آنجا دریا وجود داشته و با توجه به فقدان دانش کافی در مورد حرکت لایه های زمین در زمانهای قبل٬ ساده ترین توضیح برای وجود دریا در نقاط مرتفع٬ وقوع سیلاب در آن محل بوده است. نخستین بار لئوناردو داوینچی بود که این فرضیه را رد کرد و گفت که ساختار لایه ای شکل موجود در سنگهای کوهستانها (او به طور مشخص در مورد کوههای اَپنین در ایتالیا صحبت کرده است.)٬ نمی تواند به فوریت بر اثر وقوع یک طوفان پدید آمده باشد. اما یونانیان باستان فرضیه‌ی دیگری داشتند مبنی بر اینکه چنین سیلاب هایی چندین و چند بار به وقوع پیوسته و دلیل لایه لایه بودن کوهستانها و همچنین یافت شدن صدف دریایی در کوهستانهای مرتفع نیز به همین دلیل است.

البته احتمال این هم هست که عده ای شاهد وقوع طوفان مهیبی بوده اند و به هر شکلی جان سالم از آن به در برده و این داستان را نسل های بعدی منتقل کرده اند.

اما علم در این مورد چه می گوید؟

یکی از فرضیات در این زمینه٬ سقوط یک شهاب سنگ در محلی واقع در جنوب شرقی اقیانوس هند (روی نقشه ببینید) است. این محل که به «گودال برکل» (Burckle crater) شهرت دارد٬ در حدود ۳۰ کیلومتر قطر دارد که تقریبا ۲۵ برابر «گودال بَرینجر» که در ایالت آریزونای آمریکا واقع است٬ می باشد. تخمین زده میشود که این گودال در محدوده‌ی زمانی بین ۲۸۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح (در حدود ۵۰۰۰ سال قبل) به زمین اصابت کرده باشد. این گودال در عمق ۳۸۰۰ متری دریا قرار دارد.


فرضیه‌ی دیگر٬ اشاره به وقوع آتشفشانی عظیم در حدود ۱۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح٬ در جنوب یونان در دریای مدیترانه دارد که منجر به وقوع سونامی عظیمی در منطقه‌ی خاور میانه٬ شمال آفریقا و جنوب اروپا شده است.


البته باید توجه خوانندگان عزیز را به این نکته جلب کنم که فوران این آتشفشان عظیم در زمان مورد بحث فرضیه نیست. بلکه این موضوع که این فوران و امواج آب حاصل از آن٬ منشا داستان طوفان نوح بوده باشد٬ محل بحث است.

اما مهمترین تئوری در ارتباط با طوفان نوح٬ پر شدن ناگهانی دریای سیاه در حدود ۵۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است. این فرضیه می گوید: «دریای سیاه و دریاچه‌ی خزر٬ دریاچه های آب شیرینی بودند شکل گرفته از آب شدن تدریجی یخچالها. رودخانه ای منتهی به دریای سیاه٬ به مرور زمان تغییر مسیر داده و راهی دریای شمال شدند و در نتیجه سطح آب دریای سیاه بر اثر تبخیر به مرور پایین می رفت. در حدود سال ۵۶۰۰ پیش از میلاد٬ با آب شدن بیشتر یخهای قطبی آب دریاها بالاتر رفته و با بالارفتن سطح دریای مدیترانه٬ در ناحیه‌ی تنگه‌ی بسفر٬ ناگهان سد سنگی طبیعی شکسته و مساحتی بالغ بر ۱۵۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع به زیر آب فرورفت. در طی این اتفاق٬ ۴۲ کیلومتر مکعب آب در هر روز وارد حوضچه‌ی دریای سیاه شده است که برابر است با ۲۰۰ برابر حجم آب آبشار نیاگارا. این اتفاق برای ۳۰۰ روز متوالی ادامه داشته است.»


دریای سیاه امروزی (آبی روشن) و «دریاچه‌ی سیاه» پیش از سیل (آبی تیره)



دریای اژه٬ دریای مرمره و دریای سیاه قبل و بعد از سیلاب

بازبینی های متعدد در مورد این فرضیه٬ صحت آنرا تایید کردند و در اکتشافات متعدد زیر آب٬ صدفهای حلزون ساکن در آب شیرین (حال آنکه دریای سیاه در حال حاضر دارای آب شور است.)٬ خطهای ساحلی باستانی٬ چوبهای بریده شده با ابزار و ساختمانهای دست ساز بشر از عمق ۱۰۰ متری دریای سیاه به دست آمده است.

واضح است که مولف این مقاله مدعی نیست همه یا هر یک از این تئوری ها یا فرضیه ها دقیقا همان طوفان مورد اشاره‌ی طوفان نوح است. اما عقل خردگرا به او میگوید که حتما پدیده‌ی مادی با منشا طبیعی موجب پدید آمدن طوفانی عظیم بوده و این داستان بعد از گذشتن هزاران سال٬ با نقل شدن سینه به سینه و با افزوده شدن شاخ و برگهای بیشمار به آن٬ به صورت امروزی به دست ما رسیده است و برداشت «عینی» و مو به مو واقعی دانستن آن و نسبت دادن آن به خدا(یان) از عقل سلیم به دور است.
Friday, October 2, 2009
فیلم جدید شرکت سونی پیکچرز٬ با نام «۲۰۱۲» که فیلمی است در مورد پایان دنیا در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ (معادل با اولین روز زمستان در نیمکره‌ی شمالی) مبتنی بر تفسیرهای منحصر به فردی است از افسانه های قوم مایا (آمریکای جنوبی) و پیشگویی های شعرگونه‌ی نوسترآداموس و همچنین مجسمه ها٬ سمبل ها و معماری های فرقه‌ی فراماسونری.


سناریوهای مختلفی برای پایان دنیا در این روز نیز نوشته شده است. حمله‌ی موجودات فضایی به زمین٬ اصابت شهاب سنگی عظیم به زمین٬ آب شدن یخهای قطبی و بالا آمدن آب اقیانوسها٬ شیوع بیماری های واگیر دار و کشنده در سطح وسیع٬ پایان منابع انرژی و قحطی و نابودی مواد غذایی از ان جمله اند.


شب گذشته (اول اکتبر ۲۰۰۹)٬ تریلر این فیلم از ۴۵۰ شبکه‌ی تلویزیونی در آمریکای شمالی پخش شد و تخمین زده میشود ۱۱۰ میلیون بیننده داشته است.

حتی سایت روزشماری هم برای این واقعه درست شده که در آن به خوانندگان گفته میشود که دولت ها به دلایل مختلفی٬ سعی در مخفی نمودن این روز از مردم دارند. در این روز میلیونها نفر کشته میشوند و چه و چه و چه.

نکته‌ی جالب اینکه٬ همزمان با نزدیک شدن به روز شروع پخش این فیلم در سینماها٬ به طور کاملا تصادفی(!)٬ ویدئوهای متعددی روی یوتیوب و سایتها دیگر پست میشود در مورد مشاهده‌ی موجودات فضایی٬ سفینه های فضایی و از این قبیل. آیا روز ۲۱ دسامبر سال ۲۰۱۲ حقیقتا روز پایان دنیاست؟ حتی اگر این طور هم باشد٬ مطمئنا شرکت سونی تا آن روز پول خوبی به جیب خواهد زد.