Tuesday, March 31, 2009
رییس بخش جلوگیری از گسترش بیماری دیابت دانشگاه هاروارد آمریکا گفت که سخنان جورج کلونی در مورد ادعای اینکه ماده انسولین٬ ریسک بیماری دیابت (مرض قند) را افزایش می دهد صحیح است. هفته گذشته جورج کلونی به خاطر اظهار داشتن اینکه دیابت با تزریق انسولین قابل مقابله نیست خشم فعالان منع گسترش دیابت و منتقدین را برآورد.


بسته های انسولین منقش به تمثال مبارک جورج کلونی. وی از پیروانش خواسته است که از مصرف انسولین خودداری کنند.


در همین رابطه دکتر حسن عباسی٬ مدیر بخش مقابله با گسترش دیابت دانشگاه هاروارد این هفته اعلام کرد بهترین علامات و نشانه هایی که ما در اختیار داریم سخنان جورج کلونی را تایید می کنند. در گفتگویی با مجله نشنال ریوو آنلاین او گفت ما ارتباط همساز و سازگاری ما بین استفاده از انسولین و نرخ پایین تر مرگ و میر به دلیل بیماری دیابت متاسفانه پیدا نکرده ایم چیزی که انتظار می رفت در این تلاش ۵۵ ساله برای عدم گسترش این بیماری مشاهده کنیم.
او ادامه داد که تشویق افراد به استفاده از انسولین در واقع منجر به "جبران ریسک" می شود. به این معنا که افراد به محض استفاده از انسولین مشتاق تر به مصرف مواد غذایی شیرین و قنددار خواهند شد.

لازم به ذکر است که جورج کلونی یکی از متخصصین شناخته شده در زمینه بیماری دیابت است.

منبع

با تشکر از جناب خرچنگ زاده بابت ترجمه
Friday, March 27, 2009
راش لیمبا٬ یکی از مجریان مشهور و قدیمی رادیو در آمریکاست. او به یمن «برنامه‌ی راش لیمبا»٬ که از یکی از بزرگترین شبکه های پخش رادیویی در آمریکا٬ روی آنتن میرود شهرتی به هم زده است.


اخیرا وی به یکی از خبرسازترین شخصیتهای آمریکا تبدیل شده است. تصادفا او شباهت های بیشماری با یکی از شخصیتهای مطرح در سیاست امروز ایران دارد. و این شخص کسی نیست جز فاطمه رجبی٬ همسر غلامحسین الهام٬ سخنگوی دولت.

راش لیمبا٬ شخصیتی بسیار مذهبی و از طرفداران طیف محافظه کار است. به باور نگارنده٬ اعتماد به نفس اعجاب انگیز وی و اعتقاد به درستی تقریبا مطلق باورهایش٬ موجب شباهت عجیب او با فاطمه رجبی است.


گفته های زیر را بخوانید و با گفته های فاطمه رجبی مقایسه کنید:
راش لیمبا: جمهوری خواهان معتدل٬ میانه رو ها و افراد مستقل مسئول پیروزی اوباما بر جان مک کین در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا هستند. آنها باید از حزب جمهوری خواه بیرون بروند.

فاطمه رجبی (خطاب به میرحسین موسوی): حاميان شما از مثلث‌هاي نامقبول اصول‌گرايان اصلاح‌طلب، تا شخصيت‌هاي استيجاري يا همان نان‌خورها از پرتو پدران «آقازاده‌ها» و ستون‌هاي متزلزل ساخته شده براي نظام، بار ديگر با آراي مردم از عرصه قدرت اخراج مي‌شوند.

راش لیمبا: طرفداران محیط زیست «یک مشت نخاله» هستند و چیزی به نام تخریب لایه اوزن بر اثر فعالیتهای صنعتی بشر وجود ندارد.

فاطمه رجبی (در اعتراض به خرافه نامیدن ادعاهای عجیب و غریب مداحان): از اين روي به محض روي كار آمدن دولت نهم تا كنون، تكاپوي بسياري انجام مي‌گيرد تا مداح‌هاي مشهور و تأثيرگذار در ميان جوانان تخريب شوند. عَلَم و كُتَل، سينه‌زني و زنجيرزني و ... يك به يك به عنوان خرافه‌گرايي مورد هجوم قرار گيرد و اين جداي از يورش به باورهاي منجي‌گرايانه تحت عنوان «خرافه» است.

راش لیمبا: سیاه پوستان آمریکا در مقایسه با سایر اقلیتها در آمریکا٬ از پیشرفت در جامعه بازمانده اند چرا که به طور سیستماتیک و از کودکی٬ برای نفرت داشتن از آمریکا٬ آموزش می بینند. این جنبش وسیع توسط اشخاصی چون جرمایا رایت (کشیش کلیسایی که اوباما همیشه به آنجا می رفت.) و باراک اوباما رهبری میشود.

فاطمه رجبی: هاشمي 2005 چهارسال است در انديشه «مهره‌سازي» به سر مي‌برد. مهره‌سازي براي شكست احمدي‌نژاد. و نه شخص احمدي‌نژاد، بلكه احمدي‌نژادي كه نماد گفتمان اسلام ناب محمدي صلي‌الله عليه و آله گرديده، شعائر و ارزش‌هاي انقلاب و امام را در عرصه قدرت و سطوح جامعه و بين‌الملل احيا كرده، برخي از اهداف مقام معظم رهبري را جامه عمل پوشانيده، و مهم‌تر از همه «مفهوم امام غائب عجل الله تعالي فرجه الشريف» را در حاكميت زنده كرده است.

راش لیمبا در ماه ژانویه سال ۲۰۰۹ بعد از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری٬ نامه ای از یکی از ناشران را در برنامه رادیویی اش قرائت کرد: «در صورت امکان دیدگاه خود را در مورد امیدواری تان در طول ریاست جمهوری اوباما در ۴۰۰ کلمه برای ما ارسال نمایید.» راش لیمبا ادامه داد: «من نه به ۴۰۰ کلمه٬ بلکه به ۴ کلمه احتیاج دارم. امیدوارم او شکست بخورد.» البته وی بعدا اعلام کرد که منظورش «شکست سیاستهای اوباما بوده نه شخص خودش»

فاطمه رجبی (در ادامه نامه اش به میرحسین موسوی): محمد خاتمي كه خود به «عدم مشروعيت خويش» اذعان دارد و آن را «قطعي» مي‌داند، در تلاش است كه شما را به صحنه بياورد. اين برگ هم با كمال عذرخواهي، عدم مشروعيت شما را صحه مي‌گذارد. كسي كه خود غيرمشروع است و از طرفي حمايت و تأييد امريكا و امريكاپرستان را دارد، حامي و مؤيدي نيست كه ملت مسلمان را به پاي صندوق‌ها بكشاند.

راش لیمبا در سال ۲۰۰۷ اوباما را «کاکا سیاه جادویی» نامید و مدتی بعد ترانه ای با همین نام در وصف اوباما اجرا کرد.

به هر شکل٬ به وضوح میتوان تندروی محض و عدم تحمل جناح مقابل را به وضوح در دیدگاههای این دو نفر دید. تفاوت اما در اینجاست که راش لیمبا در حال حاضر در جناح مقابل قدرت حاکم قرار دارد و با آزادی کامل دیدگاههای تهاجمی اش را در جامعه مطرح می کند٬ اما فاطمه رجبی٬ در سمت قدرت مسلط جامعه ایران قرار دارد (به تصریح شخص خاتمی٬ حتی زمانی که خاتمی رییس جمهور بود٬ قدرت در دستان دولت نبود). به امید روزی که مخالفان قدرت حاکم در ایران نیز بتوانند آزادانه نظرات خود را (هر چند نادرست و تهاجمی) بدون ترس از عواقب آن به زبان آورند.
منابع:
۱- سایت شخصی فاطمه رجبی
۲- صفحه‌ی راش لیمبا در ویکی پدیا
Monday, March 16, 2009
چرا به حلقه‌ی فیس بوک وارد نمی شوم؟

حتما برای شما هم پیش آمده که دعوتنامه‌های بیشماری به شکل ایمیل از دوستان و آشنایان‌تان دریافت کرده باشید جهت ثبت نام در شبکه های مختلف اجتماعی مثل فیس بوک و اورکات و . . .

شخصا علاقه‌ای به عضویت در اینگونه سایتها نداشته‌ام و معمولا ایمیل های این چنینی مستقیم راهی سطل آشغال شده اند. بی بی سی در مقاله ای که در ماه فوریه در همین مورد نوشته٬ از افراد خواسته که دلایلشان را برای ثبت نام نکردن در سایتی مثل فیس بوک عنوان کنند. ترجمه بعضی از این نظرات را در اینجا می خوانید:

- چرا من باید بخواهم که حسن٬ قلی یا محبوبه از اینکه من کجا هستم و چه کار می کنم اطلاع داشته باشند؟

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون دوستان واقعی من٬ شماره تلفن و ایمیل مرا دارند. همکلاسی های دوران دبیرستان و دبستان من که اگر در خیابان ببینم‌شان٬ سلام و علیکی هم به هم نکنیم٬ دوستان من نیستند.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر ده سال پیش به کسی علاقه نداشتم٬ احتمالا الان هم نخواهم داشت.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون به اندازه کافی سوژه برای الافی و وقت گذرانی بیهوده دارم.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون نمی توانم تصور کنم چرا یک نفر باید به بقیه٬ در مورد اطلاعات خصوصی خود بگوید٬ اینکه به چی فکر می کند٬ الان کجا می رود و چه می کند. بدترین مورد٬ ویژگی «مجرد/متاهل» بودن است. چرا؟ چون به محض جدایی٬ شما را اجبارا در موقعیتی قرار می دهد که درباره موضوعی با دیگران صحبت کنید که چندان مایل نیستید. یا حالت دیگر این است که دیگران را درباره وصعیت رابطه تان در اشتباه نگاه دارید٬ در حالیکه سر دیگر رابطه در صفحه فیس بوکش در حال داستان سرایی درباره جدایی است.

- آیا ما به اندازه کافی ایمیل های نخوانده مان را حذف نمی کنیم؟

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون {سرگرمی خودم را} آبجو دارم!

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون فعالیت اجتماعی بیش از حد٬ فعالیت های اجتماعی معمول مرا مختل می کند.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون افرادی را دیده ام که وقتی صفحه شان دو روز متوالی بازدید کننده نداشته٬ احساس مطرود شدن می کنند.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون مشغول لذت بردن از رندگی خودم هستم و وقتی برای تلف کردن ندارم.

- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر این کار را می کردم٬ آن وقت فرزندانم به یک کهکشان دیگر مهاجرت می کردند.
شاید باور نکنید ولی من آدمهای زیادی (از تیپ اتو کشیده و خوش پوش و بالای شهری) می شناسم که هنوز وقتی می خواهند از محمدرضا پهلوی یاد کنند٬ سر خم می کنند و دست به سینه می نهند (باور کنید عین واقعیت است بدون ذره ای اغراق) و هنوز او را اعلی حضرت و همسرش را شهبانو علیا حضرت می نامند٬ از آن طرف هم می گویند٬ قربون احمدی نژاد جونم برم! طنز ماجرا اینجاست که از هر کدام با ادبیات متعلق به خودش یاد می کنند.
مثلا:
۱- گردن: حدود ۱۳ درجه خم به سمت راست. دست راست: روی سینه. دست چپ: روی زانو. چشمان: تا حدودی تنگ شده. لحن صدا: گوینده جاده ابریشم.
«به یاد دارم ٬ سال ایکس که علیا حضرت شهبانو فرح به مناطق محروم سفر کرده بودند٬ مردم شرفیاب می شدند خدمت ایشان و ایشان دست تفقد به سر دختران و زنان می کشیدند.»
۲- گردن: فراز٬ مثل خروس در هنگام خواندن صبحگاهی. دستها: به شدت در هوا تکان می خورند. چشمان: درانیده. لحن صدا: بیشین سر جات بینیم با!
«احمدی نژاد راست میگه٬ این جوهودای خاک بر سرو باید همشونو ریخت تو کوره‌یِ آدم سوزی و باهاشون صابون درست کرد. قربونش برم احمدی نژاد٬ مثِ مرد جولوی تموم دنیا وایساده!»
هر دو نقل قول از یک نفر در یک شب به فاصله زمانی ۱۵ دقیقه است.

در همین رابطه از وبلاگ انقزی: جامعه‌ی ایرانی در دوپرده
Wednesday, March 4, 2009
بحث من و سولوژن در مورد عقل گرایی و مذهب گرایی در سیستم حکومت