Monday, March 16, 2009
چرا به حلقهی فیس بوک وارد نمی شوم؟
حتما برای شما هم پیش آمده که دعوتنامههای بیشماری به شکل ایمیل از دوستان و آشنایانتان دریافت کرده باشید جهت ثبت نام در شبکه های مختلف اجتماعی مثل فیس بوک و اورکات و . . .
شخصا علاقهای به عضویت در اینگونه سایتها نداشتهام و معمولا ایمیل های این چنینی مستقیم راهی سطل آشغال شده اند. بی بی سی در مقاله ای که در ماه فوریه در همین مورد نوشته٬ از افراد خواسته که دلایلشان را برای ثبت نام نکردن در سایتی مثل فیس بوک عنوان کنند. ترجمه بعضی از این نظرات را در اینجا می خوانید:
- چرا من باید بخواهم که حسن٬ قلی یا محبوبه از اینکه من کجا هستم و چه کار می کنم اطلاع داشته باشند؟
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون دوستان واقعی من٬ شماره تلفن و ایمیل مرا دارند. همکلاسی های دوران دبیرستان و دبستان من که اگر در خیابان ببینمشان٬ سلام و علیکی هم به هم نکنیم٬ دوستان من نیستند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر ده سال پیش به کسی علاقه نداشتم٬ احتمالا الان هم نخواهم داشت.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون به اندازه کافی سوژه برای الافی و وقت گذرانی بیهوده دارم.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون نمی توانم تصور کنم چرا یک نفر باید به بقیه٬ در مورد اطلاعات خصوصی خود بگوید٬ اینکه به چی فکر می کند٬ الان کجا می رود و چه می کند. بدترین مورد٬ ویژگی «مجرد/متاهل» بودن است. چرا؟ چون به محض جدایی٬ شما را اجبارا در موقعیتی قرار می دهد که درباره موضوعی با دیگران صحبت کنید که چندان مایل نیستید. یا حالت دیگر این است که دیگران را درباره وصعیت رابطه تان در اشتباه نگاه دارید٬ در حالیکه سر دیگر رابطه در صفحه فیس بوکش در حال داستان سرایی درباره جدایی است.
- آیا ما به اندازه کافی ایمیل های نخوانده مان را حذف نمی کنیم؟
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون {سرگرمی خودم را} آبجو دارم!
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون فعالیت اجتماعی بیش از حد٬ فعالیت های اجتماعی معمول مرا مختل می کند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون افرادی را دیده ام که وقتی صفحه شان دو روز متوالی بازدید کننده نداشته٬ احساس مطرود شدن می کنند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون مشغول لذت بردن از رندگی خودم هستم و وقتی برای تلف کردن ندارم.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر این کار را می کردم٬ آن وقت فرزندانم به یک کهکشان دیگر مهاجرت می کردند.
حتما برای شما هم پیش آمده که دعوتنامههای بیشماری به شکل ایمیل از دوستان و آشنایانتان دریافت کرده باشید جهت ثبت نام در شبکه های مختلف اجتماعی مثل فیس بوک و اورکات و . . .
شخصا علاقهای به عضویت در اینگونه سایتها نداشتهام و معمولا ایمیل های این چنینی مستقیم راهی سطل آشغال شده اند. بی بی سی در مقاله ای که در ماه فوریه در همین مورد نوشته٬ از افراد خواسته که دلایلشان را برای ثبت نام نکردن در سایتی مثل فیس بوک عنوان کنند. ترجمه بعضی از این نظرات را در اینجا می خوانید:
- چرا من باید بخواهم که حسن٬ قلی یا محبوبه از اینکه من کجا هستم و چه کار می کنم اطلاع داشته باشند؟
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون دوستان واقعی من٬ شماره تلفن و ایمیل مرا دارند. همکلاسی های دوران دبیرستان و دبستان من که اگر در خیابان ببینمشان٬ سلام و علیکی هم به هم نکنیم٬ دوستان من نیستند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر ده سال پیش به کسی علاقه نداشتم٬ احتمالا الان هم نخواهم داشت.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون به اندازه کافی سوژه برای الافی و وقت گذرانی بیهوده دارم.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون نمی توانم تصور کنم چرا یک نفر باید به بقیه٬ در مورد اطلاعات خصوصی خود بگوید٬ اینکه به چی فکر می کند٬ الان کجا می رود و چه می کند. بدترین مورد٬ ویژگی «مجرد/متاهل» بودن است. چرا؟ چون به محض جدایی٬ شما را اجبارا در موقعیتی قرار می دهد که درباره موضوعی با دیگران صحبت کنید که چندان مایل نیستید. یا حالت دیگر این است که دیگران را درباره وصعیت رابطه تان در اشتباه نگاه دارید٬ در حالیکه سر دیگر رابطه در صفحه فیس بوکش در حال داستان سرایی درباره جدایی است.
- آیا ما به اندازه کافی ایمیل های نخوانده مان را حذف نمی کنیم؟
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون {سرگرمی خودم را} آبجو دارم!
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون فعالیت اجتماعی بیش از حد٬ فعالیت های اجتماعی معمول مرا مختل می کند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون افرادی را دیده ام که وقتی صفحه شان دو روز متوالی بازدید کننده نداشته٬ احساس مطرود شدن می کنند.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون مشغول لذت بردن از رندگی خودم هستم و وقتی برای تلف کردن ندارم.
- من هرگز عضو فیس بوک نشدم٬ چون اگر این کار را می کردم٬ آن وقت فرزندانم به یک کهکشان دیگر مهاجرت می کردند.