Thursday, June 3, 2010
خوب رفقا٬ بازی نیم ساعت دیگه شروع میشه. بارسلونا اگر میلان رو ۳-۱ نبره٬ حذف میشه. راستی همه تون عینک های سه بعدی تون رو آوردین دیگه؟ چی؟ رضا تو نیاوردی؟ شرمنده! من عینک اضافی ندارم. پس حالا که اینطوری شد٬ موقعی که ما داریم بازی رو تماشا می کنیم٬ تو بساط سوروسات رو ردیف کن و هر موقع آجیل جلوی بچه ها تموم شد٬ کاسه ها رو پرکن. دمت گرم.
اگر تلویزیونهای سه بعدی٬ فراگیرتر شوند٬ مثال بالا٬ بخشی از مکالمات روزمره خواهد بود.
با موفقیت دو-سه فیلم سه بعدی نظیر آواتار یا آپ و شیوع تب سه بعدی٬ (که بعضی ها معتقدند به نقطهی اوج خودش رسیده) توجه شرکتهای پخش برنامه های تلویزیونی و سازندگان دستگاههای الکترونیک نیز جلب شده است: اگر این تکنولوژی در سینما کار می کند٬ چرا در اتاق نشیمن کار نکند؟ و با این استدلال میلیاردها دلار پول را به این بازار سرازیر کرده اند٬ که به اعتقاد من٬ نتیجه ای برای آنان نخواهد داشت.
شبکهی تلویزیونی ای اس پی ان٬ اعلام کرده که برای پوشش سه بعدی مسابقات جام جهانی فوتبال٬ یک شبکهی اختصاصی ای اس پی ان ۳دی تاسیس خواهد کرد. اما روشن نیست که بعد از پایان جام جهانی که تنها ۸۵ مسابقه است٬ سرنوشت این شبکهی جدید التاسیس چه خواهد بود. چه٬ هنوز هیچ برنامه ای برای پوشش مسابقات ورزشی دیگر به صورت سه بعدی وجود ندارد.
علاوه بر ای اس پی ان و قمار بزرگش٬ سونی٬ آی مکس و دیسکاوری کامیونیکیشن در پروژه ای مشترک٬ تصمیم به تاسیس شبکه ای تلویزیونی سه بعدی گرفته اند که قرار است تنها در آمریکا پخش شود و به قول خودشان٬ مردم را بیشتر به سوی تلویزیونهای سه بعدی سوق دهد.
و این دقیقا نقطهی شکست این تکنولوژی جدید است.
تکنولوژی جدید٬ نیاز به تلویزیون و تجهیزات جانبی کاملا جدید دارد. عینکهای سه بعدی که از ملزومات این تکنولوژی هستند٬ هر یک تا ۲۰۰ دلار آمریکا قیمت دارند و با توجه به اینکه برای هر یک از اعضای خانواده٬ یک عینک لازم است٬ می تواند خرجی برابر با هزاران دلار روی دست یک خانوادهی متوسط بگذارد. بگذریم از محدودیت هایی نظیر اینکه بچه ها باید عینکهای کوچکتر بخرند٬ افراد عینکی چگونه باید عنیک جدید را روی عینک طبی خود قرار دهند٬ برای میهمانان باید چه تدبیری اندیشید و مشکلات عدیدهی دیگر.
موضوع دیگر٬ هزینهی بالای تولید محصولات تلویزیونی و سینمایی به طریقهی سه بعدی است. هزینه ای به مراتب بالاتر از برنامه های اچ دی. برای مثال٬ شرکت پیکسار قول داده که نسخهی سه بعدی فیلم محبوب داستان اسباب بازی (Toy Story) را تهیه و به بازار ارائه کند٬ اما این کار فرآیندی بسیار پرزحمت٬ وقت گیر و در نتیجه پرهزینه خواهد بود. تازه این برای فیلمی است که کاملا به صورت کامپیوتری تولید شده است. بعید است که شرکتهای فیلمسازی مایل به دستمال بستن به سری که درد نمی کنند باشند و وارد چنین قمار پر ریسک و پر هزینه ای شوند.
صحبت سردرد شد٬ برنامه های سه بعدی٬ برای بسیاری از افراد مساوی است با سردرد و سرگیجه و تهوع. کافی است افراد را هنگام خروج از سالن سینمایی که فیلم سه بعدی به نمایش گذاشته٬ ببینید؛ افراد زیادی را خواهید دید که از سردرد و سرگیجه شکایت می کنند. آیا افراد حاضر هستند هر روز عصر در هنگام تماشای تلویزیون نیز٬ چنین تجربه ای را تکرار کنند؟ بله . . . من هم فکر نمی کنم.
نکتهی دیگری که شرکتهای تلویزیونی از آن غفلت می کنند٬ این است که چنین تجربه ای از نوع تجربه های «هر از گاهی» است و نه چیزی که بتواند بخشی از زندگی روزمره شود. دقیقا به همین دلیل است که افراد با ترن هوایی شهربازی به سر کار نمی روند٬ چون اولا بعد از مدتی هیجان اولیه را نخواهد داشت٬ ثانیا اصلا این کار عملی نیست.
دیگر اینکه مسابقات ورزشی بدترین عرصه برای تلویزیونهای سه بعدی است. در میان ورزشها شاید فوتبال مناسب ترین آنها باشد. بازی برای دو نیمهی ۴۵ دقیقه ای به صورت ممتد و اکثر زمان بازی از دید یک دوربین پخش میشود.
اما هاکی٬ بسکتبال٬ فوتبال آمریکایی: شروع و وقفه های متعدد٬ آگهی های بازرگانی هر پنج دقیقه یکبار٬ اطلاعات آماری که هر دقیقه روی تلویزیون ظاهر میشوند٬ دوربین روی تماشاچیان حرکت می کند٬ روی گزارشگران یا روی هر سوژه چرت و احمقانهی دیگری.
اصولا برنامهی تلویزیونی٬ مخصوصا از نوع ورزشی برای تماشاگر بدون تمرکز ساخته شده و نوع تماشای یک بازی ورزشی توسط بیننده٬ کاملا متفاوت با تماشای فیلم است. در حین تماشای مسابقهی هاکی یا بسکتبال٬ سراغ طرف چیپس و پاپ کورن یا بطری آبجو می رویم٬ با رفیق مان بازی را تحلیل می کنیم و در زمان آگهی های بازرگانی توجه مان به هر جایی هست غیر از تلویزیون. در واقع توجه ما مرتب بین تصویر سه بعدی و دنیای معمولی اطراف در حرکت است و این نوسان در طولانی مدت اصلا چیز لذت بخشی نیست.
امروزه روز٬ در حالی که با زن و فرزند سر و کله می زنید٬ می توانید از گوشهی چشم هم نگاهی به مسابقهی فوتبال داشته باشید. حال خود را مجسم کنید با آن عینک مضحک به چشم در حالیکه همسرتان به شما می گوید: «میشه اون عینک مسخره رو از رو چشمات برداری؟ دارم باهات حرف میزنم.» و فرزندتان طوری به شما نگاه می کند گویا شما موجودی فضایی هستید.
به همین دلیل است که فکر می کنم جهان شاهد یک شکست سنگین برای تکنولوژی سه بعدی٬ حداقل در عرصهی خانه و تلویزیون خواهد بود.
با این حال اگر این تکنولوژی و عینک احمقانه اش فراگیر شود٬ من به فرزندم توصیه خواهم کرد در آینده حتما چشم پزشک شود.
مطالب مرتبط:
چرا فیلمهای سه بعدی٬ بسیاری را به تهوع دچار می کنند؟
اگر تلویزیونهای سه بعدی٬ فراگیرتر شوند٬ مثال بالا٬ بخشی از مکالمات روزمره خواهد بود.
با موفقیت دو-سه فیلم سه بعدی نظیر آواتار یا آپ و شیوع تب سه بعدی٬ (که بعضی ها معتقدند به نقطهی اوج خودش رسیده) توجه شرکتهای پخش برنامه های تلویزیونی و سازندگان دستگاههای الکترونیک نیز جلب شده است: اگر این تکنولوژی در سینما کار می کند٬ چرا در اتاق نشیمن کار نکند؟ و با این استدلال میلیاردها دلار پول را به این بازار سرازیر کرده اند٬ که به اعتقاد من٬ نتیجه ای برای آنان نخواهد داشت.
شبکهی تلویزیونی ای اس پی ان٬ اعلام کرده که برای پوشش سه بعدی مسابقات جام جهانی فوتبال٬ یک شبکهی اختصاصی ای اس پی ان ۳دی تاسیس خواهد کرد. اما روشن نیست که بعد از پایان جام جهانی که تنها ۸۵ مسابقه است٬ سرنوشت این شبکهی جدید التاسیس چه خواهد بود. چه٬ هنوز هیچ برنامه ای برای پوشش مسابقات ورزشی دیگر به صورت سه بعدی وجود ندارد.
علاوه بر ای اس پی ان و قمار بزرگش٬ سونی٬ آی مکس و دیسکاوری کامیونیکیشن در پروژه ای مشترک٬ تصمیم به تاسیس شبکه ای تلویزیونی سه بعدی گرفته اند که قرار است تنها در آمریکا پخش شود و به قول خودشان٬ مردم را بیشتر به سوی تلویزیونهای سه بعدی سوق دهد.
و این دقیقا نقطهی شکست این تکنولوژی جدید است.
تکنولوژی جدید٬ نیاز به تلویزیون و تجهیزات جانبی کاملا جدید دارد. عینکهای سه بعدی که از ملزومات این تکنولوژی هستند٬ هر یک تا ۲۰۰ دلار آمریکا قیمت دارند و با توجه به اینکه برای هر یک از اعضای خانواده٬ یک عینک لازم است٬ می تواند خرجی برابر با هزاران دلار روی دست یک خانوادهی متوسط بگذارد. بگذریم از محدودیت هایی نظیر اینکه بچه ها باید عینکهای کوچکتر بخرند٬ افراد عینکی چگونه باید عنیک جدید را روی عینک طبی خود قرار دهند٬ برای میهمانان باید چه تدبیری اندیشید و مشکلات عدیدهی دیگر.
موضوع دیگر٬ هزینهی بالای تولید محصولات تلویزیونی و سینمایی به طریقهی سه بعدی است. هزینه ای به مراتب بالاتر از برنامه های اچ دی. برای مثال٬ شرکت پیکسار قول داده که نسخهی سه بعدی فیلم محبوب داستان اسباب بازی (Toy Story) را تهیه و به بازار ارائه کند٬ اما این کار فرآیندی بسیار پرزحمت٬ وقت گیر و در نتیجه پرهزینه خواهد بود. تازه این برای فیلمی است که کاملا به صورت کامپیوتری تولید شده است. بعید است که شرکتهای فیلمسازی مایل به دستمال بستن به سری که درد نمی کنند باشند و وارد چنین قمار پر ریسک و پر هزینه ای شوند.
صحبت سردرد شد٬ برنامه های سه بعدی٬ برای بسیاری از افراد مساوی است با سردرد و سرگیجه و تهوع. کافی است افراد را هنگام خروج از سالن سینمایی که فیلم سه بعدی به نمایش گذاشته٬ ببینید؛ افراد زیادی را خواهید دید که از سردرد و سرگیجه شکایت می کنند. آیا افراد حاضر هستند هر روز عصر در هنگام تماشای تلویزیون نیز٬ چنین تجربه ای را تکرار کنند؟ بله . . . من هم فکر نمی کنم.
نکتهی دیگری که شرکتهای تلویزیونی از آن غفلت می کنند٬ این است که چنین تجربه ای از نوع تجربه های «هر از گاهی» است و نه چیزی که بتواند بخشی از زندگی روزمره شود. دقیقا به همین دلیل است که افراد با ترن هوایی شهربازی به سر کار نمی روند٬ چون اولا بعد از مدتی هیجان اولیه را نخواهد داشت٬ ثانیا اصلا این کار عملی نیست.
دیگر اینکه مسابقات ورزشی بدترین عرصه برای تلویزیونهای سه بعدی است. در میان ورزشها شاید فوتبال مناسب ترین آنها باشد. بازی برای دو نیمهی ۴۵ دقیقه ای به صورت ممتد و اکثر زمان بازی از دید یک دوربین پخش میشود.
اما هاکی٬ بسکتبال٬ فوتبال آمریکایی: شروع و وقفه های متعدد٬ آگهی های بازرگانی هر پنج دقیقه یکبار٬ اطلاعات آماری که هر دقیقه روی تلویزیون ظاهر میشوند٬ دوربین روی تماشاچیان حرکت می کند٬ روی گزارشگران یا روی هر سوژه چرت و احمقانهی دیگری.
اصولا برنامهی تلویزیونی٬ مخصوصا از نوع ورزشی برای تماشاگر بدون تمرکز ساخته شده و نوع تماشای یک بازی ورزشی توسط بیننده٬ کاملا متفاوت با تماشای فیلم است. در حین تماشای مسابقهی هاکی یا بسکتبال٬ سراغ طرف چیپس و پاپ کورن یا بطری آبجو می رویم٬ با رفیق مان بازی را تحلیل می کنیم و در زمان آگهی های بازرگانی توجه مان به هر جایی هست غیر از تلویزیون. در واقع توجه ما مرتب بین تصویر سه بعدی و دنیای معمولی اطراف در حرکت است و این نوسان در طولانی مدت اصلا چیز لذت بخشی نیست.
امروزه روز٬ در حالی که با زن و فرزند سر و کله می زنید٬ می توانید از گوشهی چشم هم نگاهی به مسابقهی فوتبال داشته باشید. حال خود را مجسم کنید با آن عینک مضحک به چشم در حالیکه همسرتان به شما می گوید: «میشه اون عینک مسخره رو از رو چشمات برداری؟ دارم باهات حرف میزنم.» و فرزندتان طوری به شما نگاه می کند گویا شما موجودی فضایی هستید.
به همین دلیل است که فکر می کنم جهان شاهد یک شکست سنگین برای تکنولوژی سه بعدی٬ حداقل در عرصهی خانه و تلویزیون خواهد بود.
با این حال اگر این تکنولوژی و عینک احمقانه اش فراگیر شود٬ من به فرزندم توصیه خواهم کرد در آینده حتما چشم پزشک شود.
مطالب مرتبط:
چرا فیلمهای سه بعدی٬ بسیاری را به تهوع دچار می کنند؟