Monday, June 21, 2010
آرش کمانگیر در مطلبی نوشتهی قبلی من٬ یعنی «خبررسانی به شیوهی فارس نیوز» را مورد نقد و بررسی قرار داده است. اما چند نکته به نظرم رسید که بهتر دیدم در مورد نوشتهی او توضیح دهم:
۱- این نوشته از نظر من طنز یا هجو سیاسی است. من طنز نویس و طنز شناس حرفه ای نیستم٬ اما تا جایی که می دانم٬ هجو عبارت است از اغراق و بزرگنمایی مواردی که قویا مخالف آن هستم٬ با کمک گیری از سلاح خنده. اما برگردیم به نوشتهی من. بدیهی است که هدف از اعزام خبرنگار به یک رویداد٬ تنها و تنها تهیهی عکس و خبر است. و اگر خبرنگاری نتواند این هدف را برآورده سازد٬ این موضوع به خودی خود خنده دار است. اما تجهیز هر خبرنگار ایرانی به جانماز و تسبیح و چفیه٬ اغراق نیست٬ چون آن را به چشم دیده ام. به علاوه٬ طبق استدلال حکومت ایران٬ خبرنگاران٬ سفرای غیررسمی جمهوری اسلامی هستندو باید الگوی رفتار اسلامی باشند. تنها آفتابه٬ آنهم «شاید» اغراق باشد٬ اما مطمئنم که همهی ما ایرانی های بسیاری دیده ایم که در هنگام سفر به کشورهای خارجی با خود آفتابه همراه می کنند. پس تا اینجای کار٬ «تقریبا» هیچ اغراقی در کار نیست. پس مطمئن نیستم که تاکید روی پاراگراف اول نوشتهی من توسط آرش بابت چیست. مگر اینکه صرف استفاده از لفظ آفتابه٬ به خودی خود توهین آمیز قلمداد شود.
۲- تاکید آرش روی پاراگراف دوم٬ یعنی جایی که احتمالا خبرنگار در مستراح بوده و صحنهی آتش زدن پرچم را از دست داده٬ همان بخش طنز ماجراست. وسواس بیش از حد افراد ایدئولوژی زده در تبعیت از دستوارت ایدئولوژیک شان٬ که خبرنگار فارس نیوز٬ با توجه به شواهدی که هر روز در فارس نیوز می بینیم٬ یکی از آنهاست٬ سوژهی طنز من است.
۳- حس می کنم درک و برداشت ما مسلمانان عموما و ما ایرانیان خصوصا٬ از طنز با سایر ملل تفاوت معناداری باید داشته باشد. تقریبا هیچ موردی سراغ ندارم که یک سیاستمدار/شخص حقیقی غیرمسلمان و ایرانی به یک نوشتهی طنز/کارتون نسبت توهین آمیز یا به قول خودمان کیهانی داده باشد. در هیچ کجای دنیا غیر از خاور میانه سابقه نداشته که سفارت یک کشور خارجی به خاطر چند کاریکاتور مورد حمله قرار بگیرد٬ غیر از پاکستان٬ ایران٬ سوریه. در هیچ کجای دنیا یک نویسنده٬ کارتونیست به خاطر چند طرح و نقش تهدید به قتل نشده مگر توسط عده ای مسلمان.
۴- به گمان من٬ ادبیات کیهانی عبارت است از تهدید و ارعاب افراد و سپس عملی کردن آن به امداد نیروهای نه چندان گمنام و نه چندان غیبی امام زمان. منصفانه نیست هر مطلب طنزی (حتی تمسخر) را ادبیات کیهانی بنامیم چرا که اینکار باعث فرسایش واژه شده و آن را از معنای اصلی آن تهی می کند. مگر اینکه بخواهیم به زودی٬ سکهی «طنز اسلامی» را هم در کنار سایر عبارات متناقض و بعضا مضحک از قبیل جمهوری اسلامی٬ جامعهی مدنی اسلامی٬ روشنفکر اسلامی٬ اقتصاد اسلامی و این آخری یعنی سکولاریزم اسلامی٬ ضرب کنیم.
۵- جنبش سبز٬ به مفهوم حکومتی آن چیزی نیست که خود را منتسب به آن بدانم. شخصا نه تنها دلبستگی به آقایان موسوی و کروبی ندارم٬ بلکه آنها را به مراتب ناکارآمدتر و حتی خطرناکتر از احمدی نژاد می دانم٬ که توضیح دلایل آن در این مقال کوتاه میسر نیست. بنابراین «کیهانیزه شدن جنبش سبز»٬ احتمالا از هر جهت تیتری نامناسب برای مطلب آرش است.
۶- اما تنها دلیلی که من را به نوشتن این پاسخ واداشت٬ طرح این فرضیه از جانب آرش بود که من این نوشته را احتمالا برای خنک شدن دلم نوشته ام. آرش جان٬ صادقانه بگویم٬ از این برداشت شما «دلم سوخت». راستش دل خوشی ندارم از این «دستگاه نیت خوان» که ظاهرا همهی ما ایرانی ها یکی در جیب خود داریم و در تمام مناسبات خانوادگی٬ تحصیلی٬ اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی خود از آن استفاده می کنیم.
نوشته های مرتبط:
«خبررسانی به شیوهی فارس نیوز»
۱- این نوشته از نظر من طنز یا هجو سیاسی است. من طنز نویس و طنز شناس حرفه ای نیستم٬ اما تا جایی که می دانم٬ هجو عبارت است از اغراق و بزرگنمایی مواردی که قویا مخالف آن هستم٬ با کمک گیری از سلاح خنده. اما برگردیم به نوشتهی من. بدیهی است که هدف از اعزام خبرنگار به یک رویداد٬ تنها و تنها تهیهی عکس و خبر است. و اگر خبرنگاری نتواند این هدف را برآورده سازد٬ این موضوع به خودی خود خنده دار است. اما تجهیز هر خبرنگار ایرانی به جانماز و تسبیح و چفیه٬ اغراق نیست٬ چون آن را به چشم دیده ام. به علاوه٬ طبق استدلال حکومت ایران٬ خبرنگاران٬ سفرای غیررسمی جمهوری اسلامی هستندو باید الگوی رفتار اسلامی باشند. تنها آفتابه٬ آنهم «شاید» اغراق باشد٬ اما مطمئنم که همهی ما ایرانی های بسیاری دیده ایم که در هنگام سفر به کشورهای خارجی با خود آفتابه همراه می کنند. پس تا اینجای کار٬ «تقریبا» هیچ اغراقی در کار نیست. پس مطمئن نیستم که تاکید روی پاراگراف اول نوشتهی من توسط آرش بابت چیست. مگر اینکه صرف استفاده از لفظ آفتابه٬ به خودی خود توهین آمیز قلمداد شود.
۲- تاکید آرش روی پاراگراف دوم٬ یعنی جایی که احتمالا خبرنگار در مستراح بوده و صحنهی آتش زدن پرچم را از دست داده٬ همان بخش طنز ماجراست. وسواس بیش از حد افراد ایدئولوژی زده در تبعیت از دستوارت ایدئولوژیک شان٬ که خبرنگار فارس نیوز٬ با توجه به شواهدی که هر روز در فارس نیوز می بینیم٬ یکی از آنهاست٬ سوژهی طنز من است.
۳- حس می کنم درک و برداشت ما مسلمانان عموما و ما ایرانیان خصوصا٬ از طنز با سایر ملل تفاوت معناداری باید داشته باشد. تقریبا هیچ موردی سراغ ندارم که یک سیاستمدار/شخص حقیقی غیرمسلمان و ایرانی به یک نوشتهی طنز/کارتون نسبت توهین آمیز یا به قول خودمان کیهانی داده باشد. در هیچ کجای دنیا غیر از خاور میانه سابقه نداشته که سفارت یک کشور خارجی به خاطر چند کاریکاتور مورد حمله قرار بگیرد٬ غیر از پاکستان٬ ایران٬ سوریه. در هیچ کجای دنیا یک نویسنده٬ کارتونیست به خاطر چند طرح و نقش تهدید به قتل نشده مگر توسط عده ای مسلمان.
۴- به گمان من٬ ادبیات کیهانی عبارت است از تهدید و ارعاب افراد و سپس عملی کردن آن به امداد نیروهای نه چندان گمنام و نه چندان غیبی امام زمان. منصفانه نیست هر مطلب طنزی (حتی تمسخر) را ادبیات کیهانی بنامیم چرا که اینکار باعث فرسایش واژه شده و آن را از معنای اصلی آن تهی می کند. مگر اینکه بخواهیم به زودی٬ سکهی «طنز اسلامی» را هم در کنار سایر عبارات متناقض و بعضا مضحک از قبیل جمهوری اسلامی٬ جامعهی مدنی اسلامی٬ روشنفکر اسلامی٬ اقتصاد اسلامی و این آخری یعنی سکولاریزم اسلامی٬ ضرب کنیم.
۵- جنبش سبز٬ به مفهوم حکومتی آن چیزی نیست که خود را منتسب به آن بدانم. شخصا نه تنها دلبستگی به آقایان موسوی و کروبی ندارم٬ بلکه آنها را به مراتب ناکارآمدتر و حتی خطرناکتر از احمدی نژاد می دانم٬ که توضیح دلایل آن در این مقال کوتاه میسر نیست. بنابراین «کیهانیزه شدن جنبش سبز»٬ احتمالا از هر جهت تیتری نامناسب برای مطلب آرش است.
۶- اما تنها دلیلی که من را به نوشتن این پاسخ واداشت٬ طرح این فرضیه از جانب آرش بود که من این نوشته را احتمالا برای خنک شدن دلم نوشته ام. آرش جان٬ صادقانه بگویم٬ از این برداشت شما «دلم سوخت». راستش دل خوشی ندارم از این «دستگاه نیت خوان» که ظاهرا همهی ما ایرانی ها یکی در جیب خود داریم و در تمام مناسبات خانوادگی٬ تحصیلی٬ اجتماعی٬ اقتصادی و سیاسی خود از آن استفاده می کنیم.
نوشته های مرتبط:
«خبررسانی به شیوهی فارس نیوز»