Thursday, May 28, 2009
نواحی زندگی چندهستی (چندعالَمی)
امروزه٬ دیگر نواحی قابل سکونت محدود به دنیایی که ما میشناسیم نیستند٬ بلکه شامل دنیای دنیاها نیز میشوند. (جهانی که جهان ما یکی از اجزای آن است.) چیزی که کیهان شناسان از آن به عنوان چندهستی نام میبرند. (اگر عبارت Universe را به معنای هستی یا عالَم بگیریم٬ در این صورت Multiverse را معادل با چندهستی یا چندعالَمی قرار داده ام. این واژه٬ واژه‌ای ساختگی است که در سال ۱۸۹۵ توسط ویلیام جیمز خلق شد. در واژه‌ی Universe بخش ابتدایی آن یعنی Uni به معنای تک٬ واحد یا یک است. بنابراین Multiverse به معنی چندین هستی یا چندین عالَم خواهد بود. - مترجم) شاید بعد از اینکه جهان ما در تاریکی فرو رود٬ جهان یا جهان های دیگری مشعل حیات را روشن نگاه دارند.


در نگاه اول ممکن است این ایده که جهان ما (شامل تمام ستارگان٬ کهکشانها و هر آنچه که می بینیم به همراه قوانین فیزیک حاکم بر آن) تنها بخشی از یک مجموعه‌ی عظیم شامل تعداد بسیارزیادی جهان های دیگر است٬ یک مشت داستان علمی-تخیلی به نظر بیاید٬ اما کیهان شناسان مدل چندعالَمی را بر پایه‌ی یک تئوری به نام تئوری تورم ساخته اند. کیهان شناسی تورمی٬ که هم اینک نظریه‌ی غالب در زمینه‌ی شناخت جهان ابتدایی است٬ معتقد است که تمامی جهان قابل مشاهده٬ در ابتدا به شکل یک لکه روی مجموعه‌ی عظیم (احتمالا نامتناهی) دیگر قرار داشته و در اثر انفجار بزرگ به شکل کنونی در آمده است. در زمان ۱۰ به توان منفی ۳۰ بعد از ایجاد٬ این لکه در اثر انفجار به شکل بسیار سریعی منبسط (متورم) شده و تبدیل به هر آنچه که ما می بینیم شد. این نظریه با وجود اینکه بسیار غریب و دور از ذهن می نماید٬ پشتوانه‌های ملموس و قابل مشاهده‌ی معقولی دارد.

بعضی کیهان شناسان پا را از این هم فراتر می نهند و می گویند لکه های دیگری هم در مکانهای دیگر و زمانهای دیگر دستخوش انفجار و تورم شده و تبدیل به جهان‌های دیگری میگردند. فیزیکدانان از این فرآیندِ ازدیاد جهان ها٬ با عنوان «تورم ابدی» یاد می کنند. این بحث ما را به تعداد تقریبا نامتناهی از جهان های کاملا مجزای دیگر می رساند که هر کدام قوانین فیزیک منحصر به خود را خواهند داشت. (این بحث به نوبه‌ی خود٬ به مبحث تئوری رشته ها و پیش بینی های عجیب و غریب آن منتهی میشود٬ مدلی بنیادی از فیزیک که تخمین می زند در حدود ۱۰ به توان ۵۰۰ مجموعه از قوانین فیزیک می تواند وجود داشته باشد.) فرد اَدَمز می گوید: «در بعضی از این عوالم دیگر٬ نیروی جاذبه می تواند قویتر یا ضعیفتر از عالَم ما باشد. در بعضی دیگر٬ ممکن است نیروی الکترومغناطیس که اتمها و مولکولها را کنترل می کند٬ متفاوت باشد. عواقب تشکیل حیات در این عوالم بر پایه‌ی قوانین متفاوت فیزیکی٬ می تواند حیرت انگیز باشد.»

اگر چه شواهدی دال بر وجود این عوالم دیگر وجود ندارد٬ اما این موضوع باعث توقف تئوریسین ها از گمانه زنی در مورد آنان نشده است. به نظر میرسد قوانین فیزیک در عالَم ما برای ایجاد ستارگانی با عمر طولانی٬ سیاراتی با مدار پایدار و مولکولهایی که شیمی پیچیده را ممکن میسازند٬ تنظیم شده اند. تمامی اینها٬ به نظر میرسد که از ملزومات حیات باشند. اَدَمز می گوید: «چیزی که مردم زیاد در مورد آن می پرسند٬ رفتار ستارگان در عوالم دیگر است. اگر شما عالمی داشته باشید که شکل گیری ستارگان در آن نا ممکن باشد٬ احتمال زیادی هست که آن دنیا٬ دنیایی عقیم باشد.»

اَدَمز این پرسش را جدی گرفت و به مطالعه در مورد فیزیک دگرگون و تاثیرات آن بر روی شکل گیری ستارگان پرداخت. او میگوید: «من تصمیم گرفتم محاسباتی واقعی انجام دهم. آیا ممکن بود من بتوانم تمامی این گمانه زنی ها را در قالب یک مسئله‌ی خوب تعریف شده درآورم؟» هر یک از چهار نیروی بنیانی (نیروی جاذبه٬ نیروی الکترومغناطیس٬ نیروهای قوی و ضعیف اتمی) نوعی درجه (چیزی شبیه درجه‌ی کم و زیاد کردن صدا در دستگاه پخش صوت) هستند که میتوان با کم و زیاد کردن آنها٬ میزان قوت آنها را تغییر داد. ادمز ادامه می دهد: « من تصمیم گرفتم تعدادی مدل ستاره ای محاسبه کنم و ببینم این نیروها در چه محدوده ای می توانند ستاره هایی پایدار شکل دهند.» نتیجه‌ی این محاسبات٬ شگفتی بسیاری از افراد را به دنبال داشت..


اگر تعداد نامتناهی عوالم دیگر وجود داشته باشند٬ آیا ممکن است جهان ما عینا به همین شکل در جایی دیگر تکرار شود؟


او میگوید: «بسیاری از افراد ادعا می کنند که تنها کسری از دقیقه در حبابِ یک عالم٬ شرایط لازم برای تشکیل حیات را خواهد داشت.» اما محاسبات او نشان می دهد ستارگان٬ قابلیت شکل گیری و دوام در محدوده‌ی وسیعتری از مجموعه قوانین فیزیک را دارند و این چیزی بود که کسی انتظار آن را نداشت. و از آنجا که ستارگان از ملزومات مقدماتی حیات هستند٬ امکان شکل گیری حیاتِ قابل دوام بسیار بیشتر خواهد بود. بیش از یک چهارم مدل هایی که او ساخت٬ منتهی به تشکیل ستارگانی با عمر طولانی میشوند٬ اما با یک علامت هشدار. موضوع اینجاست که او نمی تواند بگوید که احتمال وقوع هر یک از مقادیر متفاوت نیروی جاذبه یا نیروی الکترومغناطیس٬ در هر یک از این عوالم جداگانه چقدر است. او می گوید: «باید محاسبات من را در قالب یک توزیع احتمالاتی در عوالم دیگر پیاده کنیم.» به عبارت دیگر٬ باید احتمال وقوع هر یک از گونه های قوانین فیزیک را در عوالم دیگر بدانیم و در کیهان شناسی تورمی٬ مفهومی وجود ندارد که مجموعه قوانین فیزیک هر یک از عوالم را مشخص کند.


قسمتهای دیگر:
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت پنجم و آخر

ادامه دارد . . .

منبع: مجله دیسکاور
blog comments powered by Disqus