Thursday, November 26, 2009
اینجا جایی است که به باور مسیحیان٬ دنیا در آن به پایان می رسد.


با کلیک روی تصویر٬ ویدئو را روی یوتیوب ببینید.


طنز ماجرا اینجاست که به خاطر قدرت مذهب در هل دادن بشر به سمت انجام اعمال مخرب٬ حقیقتا ممکن است دنیا به پایان برسد. واقعیت محض این است که برای بقای بشر٬ مذهب باید بمیرد. زمان به سرعت می گذرد و سپردن تصمیم گیریهای کلیدی به دست مذهبیون و افراد گریزان از خردگرایی٬ ممکن است برای بشریت گران تمام شود. افرادی که به جای هدایت کشتی بشریت با قطب نما٬ به جادو و جنبل و امامی ناپیدا متوسل میشوند.

جرج بوش برای پیروزی در عراق بسیار دعا کرد اما سعی نکرد چیزی در مورد این کشور بیاموزد. ایمان٬ یعنی ارزش شمردنِ «عدم تفکر» و این چیزی نیست که مایه‌ی فخر و مباهات باشد. و آن کسانی که موعظه به ایمان می کنند و آن را رواج می دهند و به آن برتری می بخشند٬ برده داران هوشمندی هستند که بشریت را در کلافی از تخیلات و اوهام پوچ نگه می دارند٬ تخیلاتی که موجب پدید آمدن و مشروع جلوه دادن اشتهای بی پایان برای تخریب های بسیار٬ شده است. مذهب خطرناک است به این دلیل که به انسانهایی که پاسخ به همه‌ی سوالات را ندارند٬ عکس این موضوع را القا می کند.

خیلی از مردم فکر می کنند که خیلی عالی است که فردی بگوید: «خداوندا! راضی ام به رضای تو! هر چه تو بگویی انجام خواهم داد.» و البته از آنجایی که خدایی وجود ندارد که پاسخ آنها را بدهد٬ این خلا با آدمهایی پر میشود که خود فاسدند و محدودیت ها و علایق خود را دارند.

و به آنهایی که مدعی اند که همه چیز را می دانند٬ می دانند که پس از مرگ چه به سر ما می آید٬ به آنها قول می دهم که نه! نمی دانید. می پرسید چطور می توانم اینطور مطمئن باشم؟ برای اینکه من هم نمی دانم و آن مدعیان٬ قدرت ذهنی خارق العاده ای که من فاقد آن باشم٬ ندارند. تنها برخورد مناسب در برابر پرسشهای بزرگی که در برابر بشریت است٬ یقینی مغرورانه که ویژگی مشترک همه‌ی مذاهب است٬ نیست٬ بلکه «شک» است٬ «شک» با خود تواضع می آورد و متواضع بودن٬ صفتی است که بشر باید اختیار کند با در نظر گرفتن این نکته که تاریخ بشر٬ مملو است از برداشتهای سراسر غلط از همه چیز.

به همین دلیل است که آدمهای معقول و مذهب گریز باید به ترس خود فائق آیند٬ از تاریکی خارج شوند و با اعتماد به نفس٬ ابراز وجود کنند.

آن افرادی هم که خود را مذهبی میانه رو می نامند٬ باید در آینه به خود بنگرند و ببینند که آرامش و تسکین خاطری که اینگونه به دست می آورند٬ به بهایی وحشتناک تمام میشود. اگر شما عضو یک انجمن٬ یک حزب سیاسی یا هر گروه دیگری بودید که تا این حد به تعصب٬ زن ستیزی٬ ضد همجنس گرایی٬ خشونت و نادانی گره خورده بود٬ به نشانه‌ی اعتراض از آن استعفا می دادید. عکس العملی غیر از این٬ یعنی شریک جرم بودن٬ یعنی همسر یک مافیایی بودن که از تمام جنایات باخبر است و دم بر نمی آورد٬ یعنی جاده صاف کن اقتدارطلبانی بودن که مشروعیت خود را از میلیاردها انسان مانند خود کسب می کنند.

اگر دنیا در این مکان یا هر مکان دیگری به پایان برسد٬ یا اگر بعد از تخریب های بسیار گسترده در اثر استفاده از سلاحهای هسته ای متاثر از تعالیم مذهبی٬ راهی برای ما به آینده باقی بماند٬ بیایید تا از یاد نبریم که مشکل اصلی چه بود. ما روشهای کشتار جمعی در مقیاس وسیع را پیش از فائق آمدن بر مشکل مغزی و روانی‌مان که ما را به آن تشویق و ترغیب می کرد٬ آموختیم. این کل ماجراست. بالغ شوید یا بمیرید.

برگرفته از سکانس پایانی فیلم «رلیگیولس*» اثر بیل ماهر٬ نویسنده٬ فعال سیاسی و اجتماعی و کمدین آمریکایی



* «رلیگیولس» (Religulous) واژه ای است ساختکی متشکل از دو کلمه‌ی «رلیجن» (Religion)به معنای مذهب و «ریدیکیولس» (Ridiculous) به معنی مضحک و مسخره.
blog comments powered by Disqus