Wednesday, October 14, 2009
در میان اقوام مختلف بشری٬ داستانی به صورت سینه به سینه٬ به اشکال و روایات مختلف تا به امروز نقل شده که حکایت از وقوع طوفان مهیبی دارد. این طوفان٬ بنا به خواست خدا یا خدایانی صورت گرفته که خواهان محو تمدن بشری از روی زمین بوده اند و مشهورترین این روایت «طوفان نوح» است.


تابلو «سیلاب» برگرفته از داستان طوفان نوح از انجیل اثر گوستاو دوره


این افسانه٬ در میان اقوام سومری٬ بابلی (حماسه‌ی گیلگمش) و در ادیان یهود و اسلام با تفاوت هایی٬ نقل شده است. همچنین نسخه های مختلفی از آن در جنوب و شرق آسیا و منطقه‌ی اقیانوسیه٬ از هندوستان و چین گرفته تا مالزی و استرالیا و نیوزیلند ثبت شده است.

همچنین در اروپا٬ در میان اقوام یونانی٬ آلمانی٬ فنلاندی و ایرلندی٬ نقل قولهایی در مورد وقوع طوفانی بزرگ وجود دارد. در میان بومیان آمریکا یعنی اقوام آزتک٬ مایا و اینکا نیز داستانهایی به این شکل وجود دارد.

برای مثال٬ در افسانه های اندونزی آمده که زمین روی پشت یک مار عظیم الجثه قرار داشته و این مار که از حمل این بار سنگین روی دوشش خسته میشود و با تکانی٬ آنرا به داخل دریا پرتاب می کند. (دریا کجا بوده؟) و خدا (باتارا-گورو) با ارسال یک کوه به میان دریا٬ به کمک دخترش می شتابد. واضح است که تمامی نسل بشر امروز٬ فرزندان این دختر هستند و البته بعدها زمین مجددا روی سر مار قرار داده میشود!

در افسانه های نیوزلندی٬ روآتاپو٬ از پدرش یواِنوکو٬ به دلیل ترجیح دادن برادر کوچکش٬ «کاهوتیا تِ رانجی» به او عصبانی میشود و برادرش را در آب غرق می کند. اما برادر غرق شده با کمک وال ها نجات می یابد.

در افسانه های اینکا٬ ویراکوچا به کمک امواج سهمگین٬ غولها را از بین می برد و با مخفی شدن در غاری که هیچ منفذی به بیرون نداشته از طوفان جان سالم به در می برد.

آخرین این داستانها هم که افسانه‌ی طوفان نوح است که با ساختن کشتی و سوار کردن یک جفت از هر حیوان٬ آنها را از غرق شدن در طوفان قهر الهی نجات می دهد.


تابلوی «کشتی نوح» اثر نقاش آمریکایی ادوارد هیکس


اما همانطور که مشاهده میشود٬ تنها وجه مشترک همه‌ی این اقوال٬ وجود طوفانی بزرگ و غرق شدن عده‌ی زیادی در آب است. اما اسامی قهرمانان٬ شکل نجات یافتن انسان و حیوانات از این طوفان و بازتولید نسل٬ در هر یک تفاوتهای فاحشی با دیگری دارد.

قدر مسلم این است که وجود داستانی با مضمون طوفان بزرگ در میان اقوام بیشماری در نقاط مختلف زمین٬ امکان واقعی بودن آن را بسیار افزایش می دهد. اما در مورد منشا این داستانها٬ دانش مدرن وقعی به افسانه سرایی ها نمی نهد. اگر قرار داشتن زمین روی سر یک مار بزرگ در ذهن بشر امروزی مهمل می نماید٬ وقوع طوفان بنا به خواست خدا و محو گناهکاران نیز٬ به همان اندازه مضحک است. کافی است تصور کنید سونامی رخ داده در سال ۲۰۰۴ در اقیانوس هند که منجر به کشته شدن بیش از دویست هزار انسان شد٬ ۵۰۰ یا هزار سال قبل به وقوع می پیوست. بدیهی است که ذهن اجداد ما که در صدد ارائه‌ی توضیحی برای هر رویدادی بوده اند٬ در صورت عدم درک علل مادی این پدیده به افسانه سرایی روی می آورده و پای خدایان را به میان می کشد.

اما صرف نظر از شاخ و برگهایی که در طول هزاران سال به این داستان اضافه شده است٬ دانش مدرن٬ به دنبال حادثه ای میگردد که بتواند توضیحی برای وجود این افسانه های گوناگون با مضمون واحد باشد. نکته ای که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که لزوما تمامی این داستانها به یک حادثه‌ی واحد تاریخی اشاره نمی کنند. سیل یا طوفان پدیده ای است که به طور مکرر در همه جای دنیا رخ می دهد و موجب خسارتهای مالی و جانی زیادی میشود. حتی با پیشرفتهای تکنولوژیک امروزی٬ جلوگیری از طوفانهای این چنینی غیر ممکن است. (ببینید: طوفان کاترینا در آمریکا)

در مورد منشا ظهور چنین افسانه ای٬ بعضی معتقدند یافتن فسیل ماهی ها٬ صدف ها و آبزیان دیگر در نقاط مختلف زمین از جمله در میان کوههای بلند٬ این تصور را در مردم ایجاد کرده که لابد زمانی در آنجا دریا وجود داشته و با توجه به فقدان دانش کافی در مورد حرکت لایه های زمین در زمانهای قبل٬ ساده ترین توضیح برای وجود دریا در نقاط مرتفع٬ وقوع سیلاب در آن محل بوده است. نخستین بار لئوناردو داوینچی بود که این فرضیه را رد کرد و گفت که ساختار لایه ای شکل موجود در سنگهای کوهستانها (او به طور مشخص در مورد کوههای اَپنین در ایتالیا صحبت کرده است.)٬ نمی تواند به فوریت بر اثر وقوع یک طوفان پدید آمده باشد. اما یونانیان باستان فرضیه‌ی دیگری داشتند مبنی بر اینکه چنین سیلاب هایی چندین و چند بار به وقوع پیوسته و دلیل لایه لایه بودن کوهستانها و همچنین یافت شدن صدف دریایی در کوهستانهای مرتفع نیز به همین دلیل است.

البته احتمال این هم هست که عده ای شاهد وقوع طوفان مهیبی بوده اند و به هر شکلی جان سالم از آن به در برده و این داستان را نسل های بعدی منتقل کرده اند.

اما علم در این مورد چه می گوید؟

یکی از فرضیات در این زمینه٬ سقوط یک شهاب سنگ در محلی واقع در جنوب شرقی اقیانوس هند (روی نقشه ببینید) است. این محل که به «گودال برکل» (Burckle crater) شهرت دارد٬ در حدود ۳۰ کیلومتر قطر دارد که تقریبا ۲۵ برابر «گودال بَرینجر» که در ایالت آریزونای آمریکا واقع است٬ می باشد. تخمین زده میشود که این گودال در محدوده‌ی زمانی بین ۲۸۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح (در حدود ۵۰۰۰ سال قبل) به زمین اصابت کرده باشد. این گودال در عمق ۳۸۰۰ متری دریا قرار دارد.


فرضیه‌ی دیگر٬ اشاره به وقوع آتشفشانی عظیم در حدود ۱۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح٬ در جنوب یونان در دریای مدیترانه دارد که منجر به وقوع سونامی عظیمی در منطقه‌ی خاور میانه٬ شمال آفریقا و جنوب اروپا شده است.


البته باید توجه خوانندگان عزیز را به این نکته جلب کنم که فوران این آتشفشان عظیم در زمان مورد بحث فرضیه نیست. بلکه این موضوع که این فوران و امواج آب حاصل از آن٬ منشا داستان طوفان نوح بوده باشد٬ محل بحث است.

اما مهمترین تئوری در ارتباط با طوفان نوح٬ پر شدن ناگهانی دریای سیاه در حدود ۵۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است. این فرضیه می گوید: «دریای سیاه و دریاچه‌ی خزر٬ دریاچه های آب شیرینی بودند شکل گرفته از آب شدن تدریجی یخچالها. رودخانه ای منتهی به دریای سیاه٬ به مرور زمان تغییر مسیر داده و راهی دریای شمال شدند و در نتیجه سطح آب دریای سیاه بر اثر تبخیر به مرور پایین می رفت. در حدود سال ۵۶۰۰ پیش از میلاد٬ با آب شدن بیشتر یخهای قطبی آب دریاها بالاتر رفته و با بالارفتن سطح دریای مدیترانه٬ در ناحیه‌ی تنگه‌ی بسفر٬ ناگهان سد سنگی طبیعی شکسته و مساحتی بالغ بر ۱۵۵٬۰۰۰ کیلومتر مربع به زیر آب فرورفت. در طی این اتفاق٬ ۴۲ کیلومتر مکعب آب در هر روز وارد حوضچه‌ی دریای سیاه شده است که برابر است با ۲۰۰ برابر حجم آب آبشار نیاگارا. این اتفاق برای ۳۰۰ روز متوالی ادامه داشته است.»


دریای سیاه امروزی (آبی روشن) و «دریاچه‌ی سیاه» پیش از سیل (آبی تیره)



دریای اژه٬ دریای مرمره و دریای سیاه قبل و بعد از سیلاب

بازبینی های متعدد در مورد این فرضیه٬ صحت آنرا تایید کردند و در اکتشافات متعدد زیر آب٬ صدفهای حلزون ساکن در آب شیرین (حال آنکه دریای سیاه در حال حاضر دارای آب شور است.)٬ خطهای ساحلی باستانی٬ چوبهای بریده شده با ابزار و ساختمانهای دست ساز بشر از عمق ۱۰۰ متری دریای سیاه به دست آمده است.

واضح است که مولف این مقاله مدعی نیست همه یا هر یک از این تئوری ها یا فرضیه ها دقیقا همان طوفان مورد اشاره‌ی طوفان نوح است. اما عقل خردگرا به او میگوید که حتما پدیده‌ی مادی با منشا طبیعی موجب پدید آمدن طوفانی عظیم بوده و این داستان بعد از گذشتن هزاران سال٬ با نقل شدن سینه به سینه و با افزوده شدن شاخ و برگهای بیشمار به آن٬ به صورت امروزی به دست ما رسیده است و برداشت «عینی» و مو به مو واقعی دانستن آن و نسبت دادن آن به خدا(یان) از عقل سلیم به دور است.
blog comments powered by Disqus