Thursday, September 10, 2009
همین الان هم دانش مدرن٬ راههایی برای تقویت و بهبود بخشیدنِ حالات روانی٬ قوای جنسی٬ عملکرد ورزشکاران٬ سطح تمرکز و سلامتی جسمانی ارائه می دهد. اما آیا این بهبود بخشیدن های مصنوعی همیشه مفید هستند؟ نیک بوستروم مدیر انستیتوی «آینده‌ی انسانیت» در دانشگاه آکسفورد٬ معتقد است زمان مناسب برای مطرح کردنِ بحثِ اخلاقیات در ارتباط با بهبود دهنده های انسانی٫ فرا رسیده است. «بهبود دهنده های انسانی» اصطلاحی است که روز به روز کاربرد بیشتری پیدا می کند و محدوده‌ی وسیعی از پیشرفت های ژنتیکی٬ دارویی و تکنولوژیکی را شامل میشود که منجر به افزایش توانایی های جسمی٬ ذهنی و حتی افزایش قابل توجهِ طول عمر انسان میشوند. او اخیرا مجموعه مقالاتی را در این زمینه ویرایش کرده و توضیح داده است که چرا آینده‌ی ما به طور بالقوه آبستن خوشی ها و خطرات بسیار است.


سوال: شما معتقدید که زمان طرح بحثهای اخلاقی در این زمینه رسیده است. چرا؟
جواب: در غالب زمینه ها٬ سوالات اخلاقی جلوتر از واقعیات حرکت می کنند که در واقع باید همین گونه باشد. اما ما همین الان هم «بهبود دهنده های انسانی» داریم و از آنها استفاده می کنیم. برای مثال میتوان از بهبود دهنده های سطح هشیاری (کافئین٬ مودافینیل)٬ بهبود دهنده های عملکرد ورزشی (استروئیدها٬ ای پی او)٬ افزایش دهنده های نیروی جنسی (وایاگرا)٬ تقویت کننده های سیستم ایمنی (واکسیناسیون) و بهبود دهنده های تمرکز ذهنی (ریتالین) نام برد. نسخه های بهینه شده‌ی این مواد نیز در مدت کوتاهی در دسترس همگان خواهد بود. به علاوه٬ مواد تقویت کننده‌ی حافظه نیز در حال گذراندن مراحل آزمایشات کلینیکی هستند. شاید موادی عرضه شود که «اعتماد» را افزایش می دهند - مثل آکسی توسین - و افراد را به ازدواج و جفت شدن ترغیب کنند٬ یا قرصهای موثرتر برای لاغر شدن یا روشهایی برای کند کردن فرآیند پیری و دوام توانایی ذهنی. هر یک از این پیشرفتها باید به تنهایی مورد قضاوت و ارزیابی قرار گیرد و هزینه ها و ریسک های آن سنجیده شود.

س: حتی پیشرفت های کوچک هم می توانند تاثیرات عمیقی داشته باشند. درست است؟
ج: بگذارید طور دیگری جواب شما را بدهم. در حال حاضر حدود ۱۰ میلیون دانشمند در سراسر دنیا وجود دارد. افزایش قوای درک این دانشمندان به میزان یک درصد شاید تاثیر قابل توجهی نداشته باشد٬ اما این افزایش یک درصدی به معنای داشتن صد هزار دانشمند جدید است.

س: شما اخیرا کاری را در زمینه‌ی شبیه سازی کل مغز به پایان رساندید. می توانید در این زمینه و ارتباط آن با «بهبود دهنده های انسانی» صحبت کنید؟


ج: شبیه سازی کل مغز٬ یک پروژه‌ی کاملا فرضی در آینده است که احتمالا انسانها را قادر خواهد ساخت «ذهن» خود را از مغز بیولوژیک خود به روی یک کامپیوتر «آپلود» (بارگذاری) کنند. این یک پیشرفت بسیار بنیادی خواهد بود که البته در حال حاضر بسیار دور از دسترس ماست. با این وجود٬ ارزشش را دارد که در زمان حاضر تاثیرات عمیق این تکنولوژی را در ارتباط با «بهبود دهنده های انسانی» بررسی کنیم. برای مثال ذهنی که به صورت یک «نرم افزار» روی یک کامپیوتر «در حال اجراست»٬ در معرض فرآیند پیری بیولوژیک نیست. چنین ذهنی را حتی می توان با انتقال به کامپیوتری سریع تر٬ با سرعت بیشتری «اجرا کرد». در فواصل معین و جهت اطمینان٬ می توان از آن نسخه‌ی پشتیبان تهیه کرد و موارد بیشمار دیگر. اما مهم است که این امکانات بالقوه را با مقدورات امروزی مخلوط نکنیم.

س: یکی از استدلال های مخالفان «بهبود دهنده های بنیادی انسانی» این است که ما نباید در امور طبیعت دخالت کنیم. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟


ج: این طرز فکر که ژن انسان در شکل فعلی بی نقص است٬ حرف یاوه ای است. حتی با نگاهی سرسری به تاریخ می توانیم ببینیم که موارد بد بیشماری نیز در طبیعت انسان وجود دارد. وقتی موجودی با سابقه‌ی تاریخی ما٬ بادی به غبغب می اندازد و خود را - بدون هیج نیازی به بهبود - بی نقص به حساب می آورد٬ نمی دانم باید خندید یا گریست. اما این حرف به معنی این نیست که اگر ما شروع به دستکاری ژنهای خود کنیم٬ به سمت بهتر شدن حرکت خواهیم کرد٬ بلکه ممکن است کارها را خرابتر کنیم.

س: حال برعکس٬ در جبهه‌ی شما چه استدلالی در پشتیبانی از «بهبود دهنده های انسانی» وجود دارد؟
ج: بحثهای روشنفکری زیادی در این زمینه وجود دارد٬ اما در غریزی ترین سطح٬ بزرگترین مشوق برای شخص خودم٬ مقایسه‌ی اوقات خوش با اوقات بدی است که دارم. تفاوت بسیار فاحشی بین این دو می بینم. پس از خودم می پرسم چرا اوقات خوشم بیشتر نباشد؟ و در مقابل می بینم که محدودیت های بیولوژیک بیشماری هست که این موضوع را غیر ممکن میسازد. و برای فائق آمدن بر این محدودیت ها٬ نیاز به «بهبود دهنده» هایی در اشکال مختلف داریم.

س: شما با خطراتی که موجودیت بشر را تهدید می کند نیز سروکار دارید: شهاب سنگ ها٬ جنگ هسته ای تمام عیار و غیره. شما فکر می کنید انهدام کامل حیات انسانی و همچنین مدینه‌ی فاضله هر یک سناریوهای محتملی برای آینده‌ی نوع بشر در قرن آینده هستند؟


ج: رییس انجمن سلطنتی [بریتانیا]٬ مارتین ریس٬ شانس بقای تمدن انسانی را ۵۰-۵۰ ارزیابی می کند. این برآورد در توافق با تخمینهای بقیه‌ی دانشمندانی است که در زمینه تهدیدات موجودیت حیات انسانی کار می کنند. چگونگی عکس العمل ما در مقابل چالش های این قرن٬ می تواند تعیین کننده‌ی آینده‌ی انسانیت - اگر چیزی از آن باقی بماند - باشد.

منبع: مجله‌ی تایم
blog comments powered by Disqus