Monday, March 16, 2009
شاید باور نکنید ولی من آدمهای زیادی (از تیپ اتو کشیده و خوش پوش و بالای شهری) می شناسم که هنوز وقتی می خواهند از محمدرضا پهلوی یاد کنند٬ سر خم می کنند و دست به سینه می نهند (باور کنید عین واقعیت است بدون ذره ای اغراق) و هنوز او را اعلی حضرت و همسرش را شهبانو علیا حضرت می نامند٬ از آن طرف هم می گویند٬ قربون احمدی نژاد جونم برم! طنز ماجرا اینجاست که از هر کدام با ادبیات متعلق به خودش یاد می کنند.
مثلا:
۱- گردن: حدود ۱۳ درجه خم به سمت راست. دست راست: روی سینه. دست چپ: روی زانو. چشمان: تا حدودی تنگ شده. لحن صدا: گوینده جاده ابریشم.
«به یاد دارم ٬ سال ایکس که علیا حضرت شهبانو فرح به مناطق محروم سفر کرده بودند٬ مردم شرفیاب می شدند خدمت ایشان و ایشان دست تفقد به سر دختران و زنان می کشیدند.»
۲- گردن: فراز٬ مثل خروس در هنگام خواندن صبحگاهی. دستها: به شدت در هوا تکان می خورند. چشمان: درانیده. لحن صدا: بیشین سر جات بینیم با!
«احمدی نژاد راست میگه٬ این جوهودای خاک بر سرو باید همشونو ریخت تو کوره‌یِ آدم سوزی و باهاشون صابون درست کرد. قربونش برم احمدی نژاد٬ مثِ مرد جولوی تموم دنیا وایساده!»
هر دو نقل قول از یک نفر در یک شب به فاصله زمانی ۱۵ دقیقه است.

در همین رابطه از وبلاگ انقزی: جامعه‌ی ایرانی در دوپرده
blog comments powered by Disqus